Forwarded from کانال بازنگری
آیا امام حسن عسگری فرزند داشته؟
(به بهانۀ نیمۀ شعبان)
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۶/٠۲/۲۲
t.me/baznegari
امام حسن عسگری امام یازدهمِ ما شیعیان در سنّ ۲۸ سالگی در سال ۲۶٠ هجری قمری درگذشت. با درگذشت وی این پرسش بسیار مهم مطرح است که آیا از او فرزندِ پسری (و اساساً فرزندی) به جا ماند که سلسلۀ امامت را تداوم بخشد و یا با این درگذشت، نوار امامت قطع شد و به پایان رسید؟
در این باره سه احتمال مطرح است: ۱- او دارای یک فرزند بوده که همان امام دوازدهم است ۲- او بدون فرزند از دنیا رفت و خاتمالائمّه شد ۳- او دارای فرزندان متعدد (بنا بر قولی ده فرزند) بود که امام دوازدهم نیز از جملۀ آنان است.
اینک به شرح کوتاهِ تلگرامی در بارۀ هر یک میپردازم:
🔸یک فرزند:
این احتمال، قائل است که امام یازدهم صاحب فرزندی پسر گردید و زنجیرۀ امامت به او سپرده شد. استدلال قائلان، برای اثبات ولادتِ آن فرزند، یکسان نیست و به دو گروه زیر تقسیم میشوند:
الف- شواهد عینی و نَقلی: اینان در تأیید تولدِ آن فرزند، به نقلهای موجود در کتب روایی استناد میکنند که مطابق آنها، برخی از اعضای خانواده و نیز برخی از یاران امام حسن عسگری، مولود را با چشم خود دیدهاند.
ب- استدلال کلامی: برخی دیگر از قائلان، با استناد به این اعتقاد کلامی که علامتِ "امامِ برحق" این است که صاحب پسر شود، بر همین اساس پس از درگذشت امام حسن عسگری معتقد شدند که وی از آنجا که امامِ بر حق است لابد فرزند داشته ولی به مردم نشان نداده و به غیبت رفته است. اینان روایاتی که گروه الف به آن استناد میکنند را ضعیف دانسته (و یا قائل به صدور آنها در دهههای بعد میباشند) و ناچار به این استدلال کلامی بسنده میکنند.
🔸فاقد فرزند:
این گروه معتقدند که امام حسن عسگری بدون فرزند از دنیا رفت و در نتیجه خاتمالائمه به شمار میآید که سلسلۀ امامت با او به پایان رسید همچنانکه حضرت محمد (ص)، خاتمالأنبیا بود و نوار نبوت با او ختم شد،. اینان روایات مربوط به تولد را ضعیف و غیر قابل استناد میدانند.
🔸چند فرزند:
مطابق این احتمال امام حسن عسگری دارای چند فرزند بوده که برخی آن را بالغ بر شش و حتی ده فرزند دانستهاند!
بر این اساس امام دوازدهم دارای چند خواهر و چند برادر بوده است.
نام فرزندان امام حسن عسگری مطابق این احتمال (با احصاءِ حدّاکثری) چنین است:
۱- محمّد (مهدی): که همان امام دوازدهم است.
۲- موسی: روایت دیدار علی بن ابراهیم بن مهزیار با این دو برادر (محمد و موسی) قابل توجه است.
۳- علی اصغر: از یکی از نویسندگان قرن دهم نقل است که نَسَب سادات کستکن سبزوار به وی میرسد.
۴- جعفر: در جایی آمده که وی در دو سالگی شهید شد و قبرش در ری است (ر.ک: نگینی بر انگشتر کویر ص ۷٠).
۵- ابراهیم
۶- حسین
۷- فاطمه: نقل است که وی در حینِ سفرِ پدرش امام حسن عسگری برای زیارت امام رضا، در وسط راه در کاشان بیمار شد و درگذشت. سال گذشته مقبرۀ فاطمه بنت العسگری را در جریان پژوهشم در آران بیدگلِ کاشان دیدم.
۸- اُمّموسی
۹- عایشه
۱٠- دلاله.
مطابق همین احتمال، برخی از این اسامی ممکن است تکراری و یا حتی خواهران و برادران امام حسن عسگری باشند و نه فرزندان او.
(برگرفته از کتابِ در دستِ پژوهش با عنوان "عسگری سوم").
telegram.me/baznegari/148
.
.
(به بهانۀ نیمۀ شعبان)
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۶/٠۲/۲۲
t.me/baznegari
امام حسن عسگری امام یازدهمِ ما شیعیان در سنّ ۲۸ سالگی در سال ۲۶٠ هجری قمری درگذشت. با درگذشت وی این پرسش بسیار مهم مطرح است که آیا از او فرزندِ پسری (و اساساً فرزندی) به جا ماند که سلسلۀ امامت را تداوم بخشد و یا با این درگذشت، نوار امامت قطع شد و به پایان رسید؟
در این باره سه احتمال مطرح است: ۱- او دارای یک فرزند بوده که همان امام دوازدهم است ۲- او بدون فرزند از دنیا رفت و خاتمالائمّه شد ۳- او دارای فرزندان متعدد (بنا بر قولی ده فرزند) بود که امام دوازدهم نیز از جملۀ آنان است.
اینک به شرح کوتاهِ تلگرامی در بارۀ هر یک میپردازم:
🔸یک فرزند:
این احتمال، قائل است که امام یازدهم صاحب فرزندی پسر گردید و زنجیرۀ امامت به او سپرده شد. استدلال قائلان، برای اثبات ولادتِ آن فرزند، یکسان نیست و به دو گروه زیر تقسیم میشوند:
الف- شواهد عینی و نَقلی: اینان در تأیید تولدِ آن فرزند، به نقلهای موجود در کتب روایی استناد میکنند که مطابق آنها، برخی از اعضای خانواده و نیز برخی از یاران امام حسن عسگری، مولود را با چشم خود دیدهاند.
ب- استدلال کلامی: برخی دیگر از قائلان، با استناد به این اعتقاد کلامی که علامتِ "امامِ برحق" این است که صاحب پسر شود، بر همین اساس پس از درگذشت امام حسن عسگری معتقد شدند که وی از آنجا که امامِ بر حق است لابد فرزند داشته ولی به مردم نشان نداده و به غیبت رفته است. اینان روایاتی که گروه الف به آن استناد میکنند را ضعیف دانسته (و یا قائل به صدور آنها در دهههای بعد میباشند) و ناچار به این استدلال کلامی بسنده میکنند.
🔸فاقد فرزند:
این گروه معتقدند که امام حسن عسگری بدون فرزند از دنیا رفت و در نتیجه خاتمالائمه به شمار میآید که سلسلۀ امامت با او به پایان رسید همچنانکه حضرت محمد (ص)، خاتمالأنبیا بود و نوار نبوت با او ختم شد،. اینان روایات مربوط به تولد را ضعیف و غیر قابل استناد میدانند.
🔸چند فرزند:
مطابق این احتمال امام حسن عسگری دارای چند فرزند بوده که برخی آن را بالغ بر شش و حتی ده فرزند دانستهاند!
بر این اساس امام دوازدهم دارای چند خواهر و چند برادر بوده است.
نام فرزندان امام حسن عسگری مطابق این احتمال (با احصاءِ حدّاکثری) چنین است:
۱- محمّد (مهدی): که همان امام دوازدهم است.
۲- موسی: روایت دیدار علی بن ابراهیم بن مهزیار با این دو برادر (محمد و موسی) قابل توجه است.
۳- علی اصغر: از یکی از نویسندگان قرن دهم نقل است که نَسَب سادات کستکن سبزوار به وی میرسد.
۴- جعفر: در جایی آمده که وی در دو سالگی شهید شد و قبرش در ری است (ر.ک: نگینی بر انگشتر کویر ص ۷٠).
۵- ابراهیم
۶- حسین
۷- فاطمه: نقل است که وی در حینِ سفرِ پدرش امام حسن عسگری برای زیارت امام رضا، در وسط راه در کاشان بیمار شد و درگذشت. سال گذشته مقبرۀ فاطمه بنت العسگری را در جریان پژوهشم در آران بیدگلِ کاشان دیدم.
۸- اُمّموسی
۹- عایشه
۱٠- دلاله.
مطابق همین احتمال، برخی از این اسامی ممکن است تکراری و یا حتی خواهران و برادران امام حسن عسگری باشند و نه فرزندان او.
(برگرفته از کتابِ در دستِ پژوهش با عنوان "عسگری سوم").
telegram.me/baznegari/148
.
.
Telegram
کانال بازنگری
بازنگری
کانال رسمی امیر ترکاشوند
نویسندۀ کتب:
• حجاب شرعی در عصر پیامبر:
T.me/baznegari/4
• نسخ سنگسار توسط اسلام:
T.me/baznegari/6
و گردآورندهٔ کتاب
• رجمِ سنگسار:
T.me/baznegari/314
• فهرست موضوعیِ یادداشتهای کانال:
T.me/baznegari/1162
.
کانال رسمی امیر ترکاشوند
نویسندۀ کتب:
• حجاب شرعی در عصر پیامبر:
T.me/baznegari/4
• نسخ سنگسار توسط اسلام:
T.me/baznegari/6
و گردآورندهٔ کتاب
• رجمِ سنگسار:
T.me/baznegari/314
• فهرست موضوعیِ یادداشتهای کانال:
T.me/baznegari/1162
.
خسارات حماقت و بیعقلی
گروهی نزد رسولخدا به ثناگویی از مردی پرداختند تا آنجا که همهٔ خصالِ خوب را به او نسبت دادند. رسولخدا گفت: عقل و خِرَدش چگونه است؟ آنان [با تعجب] گفتند: ای رسولخدا! ما به تو از جِدّ و جهد او در انجام عبادت و کارهای خیر خبر میدهیم و تو در بارهٔ عقلش از ما میپرسی؟ پس رسولخدا گفت: «مصائبی که آدم احمق با حماقتهایش به بار میآورد بزرگتر از آثار گناهِ فاجران است».
وأثنى قوم بحضرته على رجل حتى ذكروا جميع خصال الخير فقال رسولالله: كيف عقل الرجل؟ فقالوا: يا رسولالله نخبرك عنه باجتهاده في العبادة وأصناف الخير تسألنا عن عقله؟ فقال ص: إن الأحمق يصيب بحمقه أعظم من فجور الفاجر وإنما يرتفع العباد غدا في الدرجات وينالون الزلفى من ربهم على قدر عقولهم (تحفالعقول ص 54).
کانال بازنگری
telegram.me/baznegari
.
.
گروهی نزد رسولخدا به ثناگویی از مردی پرداختند تا آنجا که همهٔ خصالِ خوب را به او نسبت دادند. رسولخدا گفت: عقل و خِرَدش چگونه است؟ آنان [با تعجب] گفتند: ای رسولخدا! ما به تو از جِدّ و جهد او در انجام عبادت و کارهای خیر خبر میدهیم و تو در بارهٔ عقلش از ما میپرسی؟ پس رسولخدا گفت: «مصائبی که آدم احمق با حماقتهایش به بار میآورد بزرگتر از آثار گناهِ فاجران است».
وأثنى قوم بحضرته على رجل حتى ذكروا جميع خصال الخير فقال رسولالله: كيف عقل الرجل؟ فقالوا: يا رسولالله نخبرك عنه باجتهاده في العبادة وأصناف الخير تسألنا عن عقله؟ فقال ص: إن الأحمق يصيب بحمقه أعظم من فجور الفاجر وإنما يرتفع العباد غدا في الدرجات وينالون الزلفى من ربهم على قدر عقولهم (تحفالعقول ص 54).
کانال بازنگری
telegram.me/baznegari
.
.
Telegram
کانال بازنگری
بازنگری
کانال رسمی امیر ترکاشوند
نویسندۀ کتب:
• حجاب شرعی در عصر پیامبر:
T.me/baznegari/4
• نسخ سنگسار توسط اسلام:
T.me/baznegari/6
و گردآورندهٔ کتاب
• رجمِ سنگسار:
T.me/baznegari/314
• فهرست موضوعیِ یادداشتهای کانال:
T.me/baznegari/1162
.
کانال رسمی امیر ترکاشوند
نویسندۀ کتب:
• حجاب شرعی در عصر پیامبر:
T.me/baznegari/4
• نسخ سنگسار توسط اسلام:
T.me/baznegari/6
و گردآورندهٔ کتاب
• رجمِ سنگسار:
T.me/baznegari/314
• فهرست موضوعیِ یادداشتهای کانال:
T.me/baznegari/1162
.
توانایی عقل/انسان بر ادراک همهٔ حسن و قبحها
@baznegari
رسولخدا: این است و جز آن نیست که تشخیص هر خیر و خوبی، با عقل است. کسی که عقل ندارد بیدین است.
وقال ص: انما یدرک الخیر کله بالعقل ولا دین لمن لا عقل له (تحفالعقول ص ۵۳ ح ۱۴۳). telegram.me/baznegari
@baznegari
رسولخدا: این است و جز آن نیست که تشخیص هر خیر و خوبی، با عقل است. کسی که عقل ندارد بیدین است.
وقال ص: انما یدرک الخیر کله بالعقل ولا دین لمن لا عقل له (تحفالعقول ص ۵۳ ح ۱۴۳). telegram.me/baznegari
Telegram
کانال بازنگری
بازنگری
کانال رسمی امیر ترکاشوند
نویسندۀ کتب:
• حجاب شرعی در عصر پیامبر:
T.me/baznegari/4
• نسخ سنگسار توسط اسلام:
T.me/baznegari/6
و گردآورندهٔ کتاب
• رجمِ سنگسار:
T.me/baznegari/314
• فهرست موضوعیِ یادداشتهای کانال:
T.me/baznegari/1162
.
کانال رسمی امیر ترکاشوند
نویسندۀ کتب:
• حجاب شرعی در عصر پیامبر:
T.me/baznegari/4
• نسخ سنگسار توسط اسلام:
T.me/baznegari/6
و گردآورندهٔ کتاب
• رجمِ سنگسار:
T.me/baznegari/314
• فهرست موضوعیِ یادداشتهای کانال:
T.me/baznegari/1162
.
راهِ حلی برای بحران عمر غیر متعارفِ امام دوازدهم
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۰۲/۲۷
@baznegari
زندگیِ سهپاره/سهباره
استاد فقید محمدباقر بهبودی معتقد بود حضرت محمد (ص) از سوی خدا وظیفه داشت که تمام آموزههای دین را به ظهور و بروز رساند و پیاده کند: "هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیُظهره علی الدین کلّه" او بر این باور بود که چون رسولخدا در طول زندگیِ ۶۳ سالهاش نتوانست به همۀ این مهم دست یابَد پس ناچار مطابق آیۀ زیر باید یک بار دیگر به زندگی دنیا بازگردد تا اجرای برنامههای قرآن که بر وی فرض بود را محقق کند: "انّ الذی فرض علیک القرآن لرادّک إلی معاد" (به یقین خدایی که اجرای قرآن را بر تو فرض و قطعی ساخته است بعد از مرگ مجدّداً به این دنیا بازَت خواهد آورد تا برنامههای قرآن را به کمال برسانی -معانی القرآن-). او معتقد بود این اتفاق و این رجعت و این بازگشتِ دوبارۀ رسولخدا به زندگی دنیا، پس از حدود دو و نیم قرن از درگذشت در زندگی اوّلش به وقوع پیوست! بله او امام دوازدهم را رجعت یافتۀ خودِ محمد (ص) میدانست که این بار از طریق یکی از نوادگانش یعنی امام حسن عسکری پا به عرصۀ گیتی نهاده بود! او حدیث حسینٌ مِنّی و أنا مِن حسین را در همین راستا تفسیر میکرد یعنی حسین را از نسل خود، و خود را نیز از نسل حسین میدانست (نیز به احادیث موافقت نام و کنیۀ موعود با نام و کنیۀ پیامبر دقت کنید). اما مأموریتِ محمّد (ص) در اینجا نیز به فرجام نرسید چون امام دوازدهم (= محمدِ رجعتیافته) در این دوران نیز به علل سیاسی و آماده نبودنِ شرایط نتوانست کاری جز زندگی مخفی از پیش بَرَد و ناچار سرنوشت به گونهای رقم خورد که وی زندگی سومی را در پیشِ رو داشته باشد اما نه همچو بارِ قبل که مردن و سپس زادهشدن باشد بلکه این بار همانند اصحاب کهف شد که با وقوع رویدادی طبیعی در غاری از کوهستانهای اطراف مدینه به خوابِ عمیق فرو رفت و اینک نیز پس از هزار و صد سال همچنان در همان خوابِ اصحاب کهفی به سر میبَرَد تا با وقوع رویداد طبیعی دیگری، هنگامۀ ظهور و برخاستن فرا رسد و به تکمیل مأموریت الهیاش بپردازد. (ایشان عدد ۳۰۹ در حدیث زیر را به نوع موت مهدی یعنی همانندی با بیهوشیِ اصحاب کهف تفسیر میکرد و نه به مدت حکمرانیِ او: والله لیملکن منّا أهل البیت رجل بعد موته ثلاثمائه سنه یزداد تسعاً ...).
نادرست بودنِ تشبیه عمر نامتعارفِ ۱۱۵۰ ساله به نوح و خضر و عیسی:
کسانی که معتقد به تولد امام دوازدهم (فرزند امام حسن عسگری) هستند یا باید قائل به عمر متعارف وی بوده و در نتیجه عمر او را در همان قرن سوم و نهایتاً نیمۀ نخست قرن چهارم، پایانیافته بدانند (چنانکه برخی گزارشات دالّ بر آن است) و در نتیجه باید قائل به ختم امامت شوند چنانکه پیشتر قائل به ختم نبوت شدند و یا اگر قائل به غیر متعارف بودن و کشدار شدنِ عمر اویند ناچار باید به راهی همانند آنچه مرحوم بهبودی مطرح کرد دل ببندند زیرا در غیر این صورت توجیه زندگی یک هزار و یکصد و پنجاه ساله ناپذیرفتنی بوده و قائلان نمیتوانند حتی به نیم ساعت نقد پاسخ دهند. تشبیه آن عمرِ غیر متعارف به مورد نوح و عیسی و خضر صحیح نمیباشد زیرا .... (ادامه دارد)
Telegram.me/baznegari/307
...................................
یادداشت پیشین با عنوانِ "عمر امام نمیتواند غیر متعارف باشد":
https://telegram.me/baznegari/299
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۰۲/۲۷
@baznegari
زندگیِ سهپاره/سهباره
استاد فقید محمدباقر بهبودی معتقد بود حضرت محمد (ص) از سوی خدا وظیفه داشت که تمام آموزههای دین را به ظهور و بروز رساند و پیاده کند: "هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیُظهره علی الدین کلّه" او بر این باور بود که چون رسولخدا در طول زندگیِ ۶۳ سالهاش نتوانست به همۀ این مهم دست یابَد پس ناچار مطابق آیۀ زیر باید یک بار دیگر به زندگی دنیا بازگردد تا اجرای برنامههای قرآن که بر وی فرض بود را محقق کند: "انّ الذی فرض علیک القرآن لرادّک إلی معاد" (به یقین خدایی که اجرای قرآن را بر تو فرض و قطعی ساخته است بعد از مرگ مجدّداً به این دنیا بازَت خواهد آورد تا برنامههای قرآن را به کمال برسانی -معانی القرآن-). او معتقد بود این اتفاق و این رجعت و این بازگشتِ دوبارۀ رسولخدا به زندگی دنیا، پس از حدود دو و نیم قرن از درگذشت در زندگی اوّلش به وقوع پیوست! بله او امام دوازدهم را رجعت یافتۀ خودِ محمد (ص) میدانست که این بار از طریق یکی از نوادگانش یعنی امام حسن عسکری پا به عرصۀ گیتی نهاده بود! او حدیث حسینٌ مِنّی و أنا مِن حسین را در همین راستا تفسیر میکرد یعنی حسین را از نسل خود، و خود را نیز از نسل حسین میدانست (نیز به احادیث موافقت نام و کنیۀ موعود با نام و کنیۀ پیامبر دقت کنید). اما مأموریتِ محمّد (ص) در اینجا نیز به فرجام نرسید چون امام دوازدهم (= محمدِ رجعتیافته) در این دوران نیز به علل سیاسی و آماده نبودنِ شرایط نتوانست کاری جز زندگی مخفی از پیش بَرَد و ناچار سرنوشت به گونهای رقم خورد که وی زندگی سومی را در پیشِ رو داشته باشد اما نه همچو بارِ قبل که مردن و سپس زادهشدن باشد بلکه این بار همانند اصحاب کهف شد که با وقوع رویدادی طبیعی در غاری از کوهستانهای اطراف مدینه به خوابِ عمیق فرو رفت و اینک نیز پس از هزار و صد سال همچنان در همان خوابِ اصحاب کهفی به سر میبَرَد تا با وقوع رویداد طبیعی دیگری، هنگامۀ ظهور و برخاستن فرا رسد و به تکمیل مأموریت الهیاش بپردازد. (ایشان عدد ۳۰۹ در حدیث زیر را به نوع موت مهدی یعنی همانندی با بیهوشیِ اصحاب کهف تفسیر میکرد و نه به مدت حکمرانیِ او: والله لیملکن منّا أهل البیت رجل بعد موته ثلاثمائه سنه یزداد تسعاً ...).
نادرست بودنِ تشبیه عمر نامتعارفِ ۱۱۵۰ ساله به نوح و خضر و عیسی:
کسانی که معتقد به تولد امام دوازدهم (فرزند امام حسن عسگری) هستند یا باید قائل به عمر متعارف وی بوده و در نتیجه عمر او را در همان قرن سوم و نهایتاً نیمۀ نخست قرن چهارم، پایانیافته بدانند (چنانکه برخی گزارشات دالّ بر آن است) و در نتیجه باید قائل به ختم امامت شوند چنانکه پیشتر قائل به ختم نبوت شدند و یا اگر قائل به غیر متعارف بودن و کشدار شدنِ عمر اویند ناچار باید به راهی همانند آنچه مرحوم بهبودی مطرح کرد دل ببندند زیرا در غیر این صورت توجیه زندگی یک هزار و یکصد و پنجاه ساله ناپذیرفتنی بوده و قائلان نمیتوانند حتی به نیم ساعت نقد پاسخ دهند. تشبیه آن عمرِ غیر متعارف به مورد نوح و عیسی و خضر صحیح نمیباشد زیرا .... (ادامه دارد)
Telegram.me/baznegari/307
...................................
یادداشت پیشین با عنوانِ "عمر امام نمیتواند غیر متعارف باشد":
https://telegram.me/baznegari/299
Telegram
کانال بازنگری
راهِ حلی برای بحران عمر غیر متعارفِ امام دوازدهم
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۰۲/۲۷
@baznegari
زندگیِ سهپاره/سهباره
استاد فقید محمدباقر بهبودی معتقد بود حضرت محمد (ص) از سوی خدا وظیفه داشت که تمام آموزههای دین را به ظهور و بروز رساند و پیاده کند: "هو الذی ارسل…
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۰۲/۲۷
@baznegari
زندگیِ سهپاره/سهباره
استاد فقید محمدباقر بهبودی معتقد بود حضرت محمد (ص) از سوی خدا وظیفه داشت که تمام آموزههای دین را به ظهور و بروز رساند و پیاده کند: "هو الذی ارسل…
بازخوانی آیات روزه. در عهد ظهور پیامبر گرامی و در زمان نزول قرآن، بخش عمدهای از مردم دچار "بحران غذا/خوراک" بودند و به معنای واقعی کلمه، نیازمند نانِ شب بودند. این واقعیتِ تلخ را در آیات متعددی از قرآن میتوان سراغ گرفت. متعهدان، متدینان و دغدغهمندانِ جامعه از پا ننشستند و از باب همدردی، هر ماه سه روز را روزهداری میکردند تا دردِ گرسنگان و بحرانزدگان را بچشند. قرآن ضمن تأیید این برنامۀ انسانی، بر کارکردِ آن افزود و شرکتکنندگان در این برنامه را مخیّر کرد تا: یا ماهی سه روز همانند گرسنگان طعم بحرانِ خوراک را بچشند و یا سه روز غذا در اختیار همنوعان نیازمند قرار دهند. قرآن در هنگام بیان طرح ارتقائیِ خود، استثنائاً در خصوصِ نوبت ماه رمضان، آن تخییر را برداشت و به پاسداشت سالگرد نزول قرآن در آن ماه، خواهانِ لزوم روزهداری در آن شد. بنابراین برنامۀ روزه در قرآن از یک نگرانی اجتماعی سرچشمه میگیرد که با معنویتِ نزول قرآن در رمضان گره میخورَد. پس روزۀ کارکردگرایانۀ قرآن سی و شش روز است که از آن میان سی و سه روزش "واجب تخییری" بوده و سه روزش "واجب تعیینی" است. قرار است اواسط هفته، نظریهام در این خصوص را با عنوان "بستۀ روزه" در مؤسسهای ارائه کنم. پیش از این در یکی دو سال گذشته نیز در جمعهای محدود دو سه بار به تبیین آن پرداخته بودم. امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۰۲/۲۹ (سوم رمضان ۱۴۳۹).
https://telegram.me/baznegari/308
.
.
https://telegram.me/baznegari/308
.
.
Telegram
کانال بازنگری
بازخوانی آیات روزه. در عهد ظهور پیامبر گرامی و در زمان نزول قرآن، بخش عمدهای از مردم دچار "بحران غذا/خوراک" بودند و به معنای واقعی کلمه، نیازمند نانِ شب بودند. این واقعیتِ تلخ را در آیات متعددی از قرآن میتوان سراغ گرفت. متعهدان، متدینان و دغدغهمندانِ جامعه…
حفظ کیانِ ملّی!!
اگر کیان اسلام در خطر باشد و همزمان کیان ملّی نیز با خطراتی همچو تفرقۀ ملی یا فروپاشی ملی روبرو باشد و چنانچه حفظ یکی از آن دو به معنای از دست رفتن دیگری باشد، در این میان چه باید کرد؟
هارون پیامبر بزرگ الهی، انتخابِ خود را کرد او حفظ کیان ملی!، وحدت ملی! و جلوگیری از تفرقۀ ملی! را به قیمت به مخاطره افتادنِ توحید و تقویت شرک! برگزید و حضرت موسی نیز بر این انتخاب صِحّه گذارد!!
هنگامی که موسی دید قومش در غیاب وی دوباره به شرک و گوسالهپرستی روی آوردند، بر هارون که جانشینش بود خشم گرفت که چرا جلوی آن را نگرفتی و به آن تن دادی؛ و هارون در پاسخ، برادرِ انقلابی و تندمزاجش موسی را دعوت به آرامش کرد و گفت: ترسیدم برخلاف سفارشت، کار به تفرقۀ ملی بکشد!:
إنّی خشیتُ أنتقول فرّقتَ بین بنیإسرائیل و لمتَرقُب قولی (سورۀ طه آیه ۹۴)
بنابراین نرمش قهرمانانۀ ۲ و ۳ و...، برای کسب منافع ملی (ولو که با شعائر انقلابی زاویه داشته باشد) دارای الگوی غلیظترِ قرآنی میباشد چه، در اینجا قرار نیست نه شرکی رقم بخورَد و نه توحید تضعیف شود.
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۰۳/۰۵
telegram.me/baznegari/309
.
.
اگر کیان اسلام در خطر باشد و همزمان کیان ملّی نیز با خطراتی همچو تفرقۀ ملی یا فروپاشی ملی روبرو باشد و چنانچه حفظ یکی از آن دو به معنای از دست رفتن دیگری باشد، در این میان چه باید کرد؟
هارون پیامبر بزرگ الهی، انتخابِ خود را کرد او حفظ کیان ملی!، وحدت ملی! و جلوگیری از تفرقۀ ملی! را به قیمت به مخاطره افتادنِ توحید و تقویت شرک! برگزید و حضرت موسی نیز بر این انتخاب صِحّه گذارد!!
هنگامی که موسی دید قومش در غیاب وی دوباره به شرک و گوسالهپرستی روی آوردند، بر هارون که جانشینش بود خشم گرفت که چرا جلوی آن را نگرفتی و به آن تن دادی؛ و هارون در پاسخ، برادرِ انقلابی و تندمزاجش موسی را دعوت به آرامش کرد و گفت: ترسیدم برخلاف سفارشت، کار به تفرقۀ ملی بکشد!:
إنّی خشیتُ أنتقول فرّقتَ بین بنیإسرائیل و لمتَرقُب قولی (سورۀ طه آیه ۹۴)
بنابراین نرمش قهرمانانۀ ۲ و ۳ و...، برای کسب منافع ملی (ولو که با شعائر انقلابی زاویه داشته باشد) دارای الگوی غلیظترِ قرآنی میباشد چه، در اینجا قرار نیست نه شرکی رقم بخورَد و نه توحید تضعیف شود.
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۰۳/۰۵
telegram.me/baznegari/309
.
.
Telegram
کانال بازنگری
حفظ کیانِ ملّی!!
اگر کیان اسلام در خطر باشد و همزمان کیان ملّی نیز با خطراتی همچو تفرقۀ ملی یا فروپاشی ملی روبرو باشد و چنانچه حفظ یکی از آن دو به معنای از دست رفتن دیگری باشد، در این میان چه باید کرد؟
هارون پیامبر بزرگ الهی، انتخابِ خود را کرد او حفظ کیان…
اگر کیان اسلام در خطر باشد و همزمان کیان ملّی نیز با خطراتی همچو تفرقۀ ملی یا فروپاشی ملی روبرو باشد و چنانچه حفظ یکی از آن دو به معنای از دست رفتن دیگری باشد، در این میان چه باید کرد؟
هارون پیامبر بزرگ الهی، انتخابِ خود را کرد او حفظ کیان…
Forwarded from خرد منتقد
🔴 عبدالمطلب و ما
از خانه ات دفاع کن
ابرهه یکی از مشهورترین فرمانروایان مسیحی یمن و صاحب فیل، از مردم حبشه بود و در حدود سال 530 م به فرمانروایی رسید.
ابرهه به علت بی حرمتی یکی از اعراب به کلیسایی که ساخته بود، تصمیم گرفت کعبه را تخریب و منهدم کند.
در آن زمان، عبدالمطلب پرده دار کعبه و مدافع حرم خدواند بود. وقتی شنید که ابرهه با سپاهی بزرگ برای حمله به کعبه در راه است با خدا راز و نیاز کرد. و گفت:" بارالها، هر کس از آنچه دارد دفاع می کند، تو نیز از خانه ات که مظهر جلال تو است دفاع کن و نگذار با صلیبشان به کعبه تو تجاوز نموده و حرمت آن را هتک کنند."
لشگر ابرهه در راه مکه به شترانی از قریش برخورده و آنها را به غنیمت گرفتند که در میان آنها دویست شتر عبدالمطلب نیز بود. وقتی این خبر به عبدالمطلب رسید از شهر خارج شد و به اقامتگاه لشگر ابرهه رفت و از دربان ابرهه، اجازه ملاقات با او را خواست. عبدالمطلب مردی تنومند و زیبا بود، همین که چشم ابرهه به او افتاد، وی را مورد احترام قرار داد و با او روی زمین نشست و پرسید: چه حاجتی داری؟ عبدالمطلب گفت: من دویست شترم را می خواهم که لشگریان تو به غنیمت برده اند. ابرهه گفت: با دیدن تو شیفته ات شدم، اما سخنت تو را از نظرم انداخت. چون من آمده ام تا خانه عزت و شرف و معبد دینی شما را ویران کنم. تو درباره خانه دینیت هیچ سخن نمی گویی و از آن هیچ دفاعی نمی کنی و درباره شترانت سخن می گویی و از مال شخصی ات دفاع می کنی. عبدالمطلب در پاسخ گفت: من با تو درباره مال خودم سخن می گویم که اختیار آن را دارم و موظف بر حفظ آن هستم. این خانه هم برای خود صاحبی دارد که از آن دفاع خواهد کرد و حفظ آن به عهده من نیست."
❇️ ما چه می کنیم؟
سرمایه های مادی و معنوی و انسانی ایران را در چند هزار کیلومتر آن سوتر میبریم تا از حرمی دفاع کنیم که نه ما پرده دار آن هستیم و نه حتی قطعیتی وجود دارد که آیا قبر زینب کبری(ع)، در آن جا است یا خیر. علاوه بر صرف بودجهها، جوانانی از این کشور در پای دفاع از یک احتمال، جانشان را از دست میدهند. سپس نامشان را شهدای دفاع از حرم میگذاریم.
✔️ از خود میپرسم چرا عبدالمطلب که مستقیما مسؤلیت دفاع از حرم کبریایی را داشت از کعبه دفاع نکرد؟
آیا ما کار درستی میکنیم که از حرم احتمالی یکی از بندگان خاص خدا در آن سوی مرزها دفاع می کنیم و یا عبدالمطلب که از حرم خود خدا هم دفاع نکرد، مکانی که مسؤلیتش مستقیما با او بود؟
✍️ علی زمانیان - ...97/03/07
https://t.me/kherade_montaghed
از خانه ات دفاع کن
ابرهه یکی از مشهورترین فرمانروایان مسیحی یمن و صاحب فیل، از مردم حبشه بود و در حدود سال 530 م به فرمانروایی رسید.
ابرهه به علت بی حرمتی یکی از اعراب به کلیسایی که ساخته بود، تصمیم گرفت کعبه را تخریب و منهدم کند.
در آن زمان، عبدالمطلب پرده دار کعبه و مدافع حرم خدواند بود. وقتی شنید که ابرهه با سپاهی بزرگ برای حمله به کعبه در راه است با خدا راز و نیاز کرد. و گفت:" بارالها، هر کس از آنچه دارد دفاع می کند، تو نیز از خانه ات که مظهر جلال تو است دفاع کن و نگذار با صلیبشان به کعبه تو تجاوز نموده و حرمت آن را هتک کنند."
لشگر ابرهه در راه مکه به شترانی از قریش برخورده و آنها را به غنیمت گرفتند که در میان آنها دویست شتر عبدالمطلب نیز بود. وقتی این خبر به عبدالمطلب رسید از شهر خارج شد و به اقامتگاه لشگر ابرهه رفت و از دربان ابرهه، اجازه ملاقات با او را خواست. عبدالمطلب مردی تنومند و زیبا بود، همین که چشم ابرهه به او افتاد، وی را مورد احترام قرار داد و با او روی زمین نشست و پرسید: چه حاجتی داری؟ عبدالمطلب گفت: من دویست شترم را می خواهم که لشگریان تو به غنیمت برده اند. ابرهه گفت: با دیدن تو شیفته ات شدم، اما سخنت تو را از نظرم انداخت. چون من آمده ام تا خانه عزت و شرف و معبد دینی شما را ویران کنم. تو درباره خانه دینیت هیچ سخن نمی گویی و از آن هیچ دفاعی نمی کنی و درباره شترانت سخن می گویی و از مال شخصی ات دفاع می کنی. عبدالمطلب در پاسخ گفت: من با تو درباره مال خودم سخن می گویم که اختیار آن را دارم و موظف بر حفظ آن هستم. این خانه هم برای خود صاحبی دارد که از آن دفاع خواهد کرد و حفظ آن به عهده من نیست."
❇️ ما چه می کنیم؟
سرمایه های مادی و معنوی و انسانی ایران را در چند هزار کیلومتر آن سوتر میبریم تا از حرمی دفاع کنیم که نه ما پرده دار آن هستیم و نه حتی قطعیتی وجود دارد که آیا قبر زینب کبری(ع)، در آن جا است یا خیر. علاوه بر صرف بودجهها، جوانانی از این کشور در پای دفاع از یک احتمال، جانشان را از دست میدهند. سپس نامشان را شهدای دفاع از حرم میگذاریم.
✔️ از خود میپرسم چرا عبدالمطلب که مستقیما مسؤلیت دفاع از حرم کبریایی را داشت از کعبه دفاع نکرد؟
آیا ما کار درستی میکنیم که از حرم احتمالی یکی از بندگان خاص خدا در آن سوی مرزها دفاع می کنیم و یا عبدالمطلب که از حرم خود خدا هم دفاع نکرد، مکانی که مسؤلیتش مستقیما با او بود؟
✍️ علی زمانیان - ...97/03/07
https://t.me/kherade_montaghed
Telegram
خرد منتقد
کانال نشر یادداشت ها و نقدهایی در باب جامعه و فرهنگ
✅ علی زمانیان
مسیر ارتباط
@alizamanian61
zamaniali100@yahoo.com ایمیل
✅ علی زمانیان
مسیر ارتباط
@alizamanian61
zamaniali100@yahoo.com ایمیل
Forwarded from آنسو | AnSoo
بازخوانی آیات روزه (دزفول)
امیر ترکاشوند
۱۷ خرداد ۱۳۹۷ برابر با شب ۲۳ رمضان ۱۴۳۹
محورهای این سخنرانی:
🔸 ابلاغ روزه و اشاره به پیشینه و هدف
🔸 ایام روزهداری: ماهی سه روز (در سال ۳۶ روز)
🔸 جایگزینِ روزه: اِطعام درماندگان
🔸 بحران غذا! راز جایگزینپذیری روزه
(بنابراین هر ماه: یا سه روز روزه یا تامین سه روز غذای مسکین)
🔸 دو ویژگیِ رمضان در برنامۀ ابلاغی ماهی سه روز روزه:
ویژگی۱. سه روز سهمیۀ رمضان، به پاسداشتِ نزول قرآن در آن ماه، عیناً و بدون جایگزین روزه گرفته شود
ویژگی۲. روزههای قضای ماههای پیش، در این ماه تسویه و تکمیل شود
🔸 تعریف روزه و طول ساعتِ آن.
🔹كانال شخصی امیرحسین ترکاشوند:
@Baznegari
⬇️ دريافت فايل شنیداریِ كامل اين جلسه با كيفيت خوب:
t.me/AnSoo
امیر ترکاشوند
۱۷ خرداد ۱۳۹۷ برابر با شب ۲۳ رمضان ۱۴۳۹
محورهای این سخنرانی:
🔸 ابلاغ روزه و اشاره به پیشینه و هدف
🔸 ایام روزهداری: ماهی سه روز (در سال ۳۶ روز)
🔸 جایگزینِ روزه: اِطعام درماندگان
🔸 بحران غذا! راز جایگزینپذیری روزه
(بنابراین هر ماه: یا سه روز روزه یا تامین سه روز غذای مسکین)
🔸 دو ویژگیِ رمضان در برنامۀ ابلاغی ماهی سه روز روزه:
ویژگی۱. سه روز سهمیۀ رمضان، به پاسداشتِ نزول قرآن در آن ماه، عیناً و بدون جایگزین روزه گرفته شود
ویژگی۲. روزههای قضای ماههای پیش، در این ماه تسویه و تکمیل شود
🔸 تعریف روزه و طول ساعتِ آن.
🔹كانال شخصی امیرحسین ترکاشوند:
@Baznegari
⬇️ دريافت فايل شنیداریِ كامل اين جلسه با كيفيت خوب:
t.me/AnSoo
خانهخرابیِ جمعه و جماعت
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۳/۲۳
telegram.me/baznegari/313
امام جمعۀ اصفهان صادقانه و بیهیچ شیلهپیله سالهاست که آموختههای فقهیِ خود را با سادگی و اعتماد به نفس، در جامعه و از موضع حکومتی منتشر میکند تا کشور را به آمال خشک و بیروحِ فقه سنتی حواله دهد. او اخیراً گفته: «روایت داریم اگر فردی سه هفته از روی بیاعتنایی نمازجمعه را ترک کرد باید خانه را روی سرش خراب کرد»:
http://aftabnews.ir/fa/news/528308
گمانم ایشان در نقل روایت دچار اشتباه شده زیرا تا آنجا که خاطرم هست آنچه پیرامون ترک نماز جمعه در روایات مطرح شده این است که اگر فردی سه هفتۀ پیاپی نماز جمعه نرود "منافق است یا خدا بر قلبش مُهر میزند" و یا از این دست تعابیر..
خب این را اصلاح نکردم تا خواننده خرسند شود که خدا را شکر، چنان مجازات سختی وجود ندارد و بحمدالله بخیر گذشت؛ نخیر، همان مجازات، البته کمی شدیدتر (آتش زدن خانه) و بر علیهِ طیفی وسیعتر (کسانی که نماز جماعت نمیروند) وجود دارد!، ببینید:
عن ابن أبییعفور قال: قلت لأبیعبدالله: بما تعرف عداله الرجل بین المسلمین .... وقال رسولالله: لا غيبة إلا لمن صلى في بيته ورغب عن جماعتنا ومن رغب عن جماعة المسلمين وجب على المسلمين غيبته وسقطت بينهم عدالته ووجب هجرانه وإذا رفع إلى إمام المسلمين أنذره وحذره فإن حضر جماعة المسلمين وإلا أحرق عليه بيته و من لزم جماعتهم حرمت علیهم غیبته و ثبتت عدالته بینهم (تهذیب ج 6 ص 241 ح 596)
یعنی: روایت است که هرکس از نماز جماعت روگردان باشد بر مسلمانها واجب!! است که غیبتِ او را کنند و او (با ترک نماز جماعت) از عدالت میافتد و باید رفتوآمد با وی را قطع کرد و امام مسلمین باید او را بترساند و از ترک نماز جماعت برحذر دارد پس اگر اهل نماز جماعت شد که هیچ وگرنه باید خانهاش را روی سرش به آتش کشاند!! و اگر کسی اهل نماز جماعت باشد با این کار هم عادل شمرده میشود و هم نباید بر علیه او غیبت کرد.
ببینید در همین یک قلم روایتِ غیر مطابق با قرآن (که متأسفانه قدما با اتکا به آنها فتوا صادر میکردند) چه فجایع بزرگِ ضد اخلاقی و ضدّ انسانی، به سادگی آبِ خوردن رقم خورده است:
نگاه آپارتایدی به مقولۀ اخلاق (تبعیضبردار شدنِ فعل غیر اخلاقیِ غیبت)
بازی با مفهوم متعالی عدالت (و آن را به شرکت یا عدم شرکت در نماز جماعت رساندن)
شِعب ابیطالب بر علیهِ غیرمسجدیها راه انداختن (و روابط متعارف انسانی را تخریب کردن)
توسعۀ جُرم به حوزههای شخصی
کیفرهای دهشتناک و ضد تربیتی وضع کردن.
به راستی اگر قرار باشد خانۀ کسانی که در نماز جماعت شرکت نمیکنند را با ساکنانش به آتش کشاند و یا به قول آن امام جمعه، خانۀ کسانی را که سه هفته پیاپی در نماز جمعه حاضر نمیشوند را بر سرشان خراب کرد، در این صورت چند درصد از مردم ایران باقی میمانند؟ گمانم دستِکم نود و پنج درصد مردم (حتی اکثریت قاطع روحانیون، پاسداران، قضات دادگستری، مأموران انتظامی و...) را باید خانهخراب و روانۀ گورستان کرد!!
این حذفها و کشتوکشتارها در مبانی قدما امری عادی بوده و آن را برای پاکسازی جامعه از گناه!!! لازم میدانند و درست به همین خاطر است که مهدی در نگاه اینان، کارش فتح جهان با شمشیر و از میان بردن گناه (کفر و فسق) بوده و در این راه چنان کشتاری به راه میاندازد که از هر هزار نفر نهصد و نود و نه نفر را میکشد: القائم إذا قام بالغضب فيقتل من ألف تسعمائة وتسعة وتسعين (بحار ج 24 ص 398).
بنابراین باید صداقت و سادگی این امام جمعه را ستود و اجازه داد تا بیشتر به طرح محتوای فقه سنتی پرداخته شود تا مگر عقلا به فکر افتند و درمانی اساسی را در دستور کار قرار دهند.
#بهکجامیبرندمان؟
t.me/baznegari
.
.
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۳/۲۳
telegram.me/baznegari/313
امام جمعۀ اصفهان صادقانه و بیهیچ شیلهپیله سالهاست که آموختههای فقهیِ خود را با سادگی و اعتماد به نفس، در جامعه و از موضع حکومتی منتشر میکند تا کشور را به آمال خشک و بیروحِ فقه سنتی حواله دهد. او اخیراً گفته: «روایت داریم اگر فردی سه هفته از روی بیاعتنایی نمازجمعه را ترک کرد باید خانه را روی سرش خراب کرد»:
http://aftabnews.ir/fa/news/528308
گمانم ایشان در نقل روایت دچار اشتباه شده زیرا تا آنجا که خاطرم هست آنچه پیرامون ترک نماز جمعه در روایات مطرح شده این است که اگر فردی سه هفتۀ پیاپی نماز جمعه نرود "منافق است یا خدا بر قلبش مُهر میزند" و یا از این دست تعابیر..
خب این را اصلاح نکردم تا خواننده خرسند شود که خدا را شکر، چنان مجازات سختی وجود ندارد و بحمدالله بخیر گذشت؛ نخیر، همان مجازات، البته کمی شدیدتر (آتش زدن خانه) و بر علیهِ طیفی وسیعتر (کسانی که نماز جماعت نمیروند) وجود دارد!، ببینید:
عن ابن أبییعفور قال: قلت لأبیعبدالله: بما تعرف عداله الرجل بین المسلمین .... وقال رسولالله: لا غيبة إلا لمن صلى في بيته ورغب عن جماعتنا ومن رغب عن جماعة المسلمين وجب على المسلمين غيبته وسقطت بينهم عدالته ووجب هجرانه وإذا رفع إلى إمام المسلمين أنذره وحذره فإن حضر جماعة المسلمين وإلا أحرق عليه بيته و من لزم جماعتهم حرمت علیهم غیبته و ثبتت عدالته بینهم (تهذیب ج 6 ص 241 ح 596)
یعنی: روایت است که هرکس از نماز جماعت روگردان باشد بر مسلمانها واجب!! است که غیبتِ او را کنند و او (با ترک نماز جماعت) از عدالت میافتد و باید رفتوآمد با وی را قطع کرد و امام مسلمین باید او را بترساند و از ترک نماز جماعت برحذر دارد پس اگر اهل نماز جماعت شد که هیچ وگرنه باید خانهاش را روی سرش به آتش کشاند!! و اگر کسی اهل نماز جماعت باشد با این کار هم عادل شمرده میشود و هم نباید بر علیه او غیبت کرد.
ببینید در همین یک قلم روایتِ غیر مطابق با قرآن (که متأسفانه قدما با اتکا به آنها فتوا صادر میکردند) چه فجایع بزرگِ ضد اخلاقی و ضدّ انسانی، به سادگی آبِ خوردن رقم خورده است:
نگاه آپارتایدی به مقولۀ اخلاق (تبعیضبردار شدنِ فعل غیر اخلاقیِ غیبت)
بازی با مفهوم متعالی عدالت (و آن را به شرکت یا عدم شرکت در نماز جماعت رساندن)
شِعب ابیطالب بر علیهِ غیرمسجدیها راه انداختن (و روابط متعارف انسانی را تخریب کردن)
توسعۀ جُرم به حوزههای شخصی
کیفرهای دهشتناک و ضد تربیتی وضع کردن.
به راستی اگر قرار باشد خانۀ کسانی که در نماز جماعت شرکت نمیکنند را با ساکنانش به آتش کشاند و یا به قول آن امام جمعه، خانۀ کسانی را که سه هفته پیاپی در نماز جمعه حاضر نمیشوند را بر سرشان خراب کرد، در این صورت چند درصد از مردم ایران باقی میمانند؟ گمانم دستِکم نود و پنج درصد مردم (حتی اکثریت قاطع روحانیون، پاسداران، قضات دادگستری، مأموران انتظامی و...) را باید خانهخراب و روانۀ گورستان کرد!!
این حذفها و کشتوکشتارها در مبانی قدما امری عادی بوده و آن را برای پاکسازی جامعه از گناه!!! لازم میدانند و درست به همین خاطر است که مهدی در نگاه اینان، کارش فتح جهان با شمشیر و از میان بردن گناه (کفر و فسق) بوده و در این راه چنان کشتاری به راه میاندازد که از هر هزار نفر نهصد و نود و نه نفر را میکشد: القائم إذا قام بالغضب فيقتل من ألف تسعمائة وتسعة وتسعين (بحار ج 24 ص 398).
بنابراین باید صداقت و سادگی این امام جمعه را ستود و اجازه داد تا بیشتر به طرح محتوای فقه سنتی پرداخته شود تا مگر عقلا به فکر افتند و درمانی اساسی را در دستور کار قرار دهند.
#بهکجامیبرندمان؟
t.me/baznegari
.
.
Telegram
کانال بازنگری
خانهخرابیِ جمعه و جماعت
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۳/۲۳
telegram.me/baznegari/313
امام جمعۀ اصفهان صادقانه و بیهیچ شیلهپیله سالهاست که آموختههای فقهیِ خود را با سادگی و اعتماد به نفس، در جامعه و از موضع حکومتی منتشر میکند تا کشور را به آمال خشک و بیروحِ…
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۳/۲۳
telegram.me/baznegari/313
امام جمعۀ اصفهان صادقانه و بیهیچ شیلهپیله سالهاست که آموختههای فقهیِ خود را با سادگی و اعتماد به نفس، در جامعه و از موضع حکومتی منتشر میکند تا کشور را به آمال خشک و بیروحِ…
rajm-e sangsar1.pdf
2.3 MB
نام کتاب: رجمِ سنگسار
گردآورنده: امیر ترکاشوند
موضوع: نقدهای دروندینی بر سنگسار و ردِّ تشریع آن (شامل چندین مقاله از محققان حوزوی و غیر حوزوی)
بارگذاری: تیر ۱۳۹۰
عرضه در: فضای مجازی در قالب فایل پیدیاف
ویرایشِ ۱
۲۵۲ صفحه (A4)
قیمت: رایگان
T.me/baznegari/314
گردآورنده: امیر ترکاشوند
موضوع: نقدهای دروندینی بر سنگسار و ردِّ تشریع آن (شامل چندین مقاله از محققان حوزوی و غیر حوزوی)
بارگذاری: تیر ۱۳۹۰
عرضه در: فضای مجازی در قالب فایل پیدیاف
ویرایشِ ۱
۲۵۲ صفحه (A4)
قیمت: رایگان
T.me/baznegari/314
شرارتآفرینان از دیدگاه قرآن
إنّ شرّ الدّوابّ عندالله الصُمُّ البُکم الذین لا یعقلون
(سورۀ انفال آیۀ 22)
شرّترین مردم از دیدگاه قرآن کسانیاند که:
✔️همچو حیوانات، نابخردانه! گوشِ شنوا ندارند تا سخن عقلای قوم را استماع کنند
و
✔️همچو حیوانات، بیگانه با عقل، زبان سخن گفتن با برگزیدگان قوم را ندارند.
آری شرترین انسانها کسانیاند که عقل را متعصبانه تعطیل کرده و حاضر به گفت و شنود نیستند
telegram.me/baznegari
.
.
إنّ شرّ الدّوابّ عندالله الصُمُّ البُکم الذین لا یعقلون
(سورۀ انفال آیۀ 22)
شرّترین مردم از دیدگاه قرآن کسانیاند که:
✔️همچو حیوانات، نابخردانه! گوشِ شنوا ندارند تا سخن عقلای قوم را استماع کنند
و
✔️همچو حیوانات، بیگانه با عقل، زبان سخن گفتن با برگزیدگان قوم را ندارند.
آری شرترین انسانها کسانیاند که عقل را متعصبانه تعطیل کرده و حاضر به گفت و شنود نیستند
telegram.me/baznegari
.
.
Telegram
کانال بازنگری
بازنگری
کانال رسمی امیر ترکاشوند
نویسندۀ کتب:
• حجاب شرعی در عصر پیامبر:
T.me/baznegari/4
• نسخ سنگسار توسط اسلام:
T.me/baznegari/6
و گردآورندهٔ کتاب
• رجمِ سنگسار:
T.me/baznegari/314
• فهرست موضوعیِ یادداشتهای کانال:
T.me/baznegari/1162
.
کانال رسمی امیر ترکاشوند
نویسندۀ کتب:
• حجاب شرعی در عصر پیامبر:
T.me/baznegari/4
• نسخ سنگسار توسط اسلام:
T.me/baznegari/6
و گردآورندهٔ کتاب
• رجمِ سنگسار:
T.me/baznegari/314
• فهرست موضوعیِ یادداشتهای کانال:
T.me/baznegari/1162
.
چشم در برابر چشم!؟
(بازخوانی آیۀ قصاصِ عضو)
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۳/۳۱
@baznegari
یکی از آیات چالشی که فهمِ رسمی و سنتی از آن، تصویری خشکوخشن از قرآن را به نمایش میگذارد آیۀ موسوم به قصاصِ عضو است (این تفسیر رسمی، طبیعتاً به قانون مجازات اسلامی نیز راه یافته).
متن آیه: «و کتبنا علیهم فیها أن النفس بالنفس والعین بالعین والأنف بالأنف والأذن بالأذن والسِنّ بالسنّ والجروح قصاص فمن تصدّق به فهو کفّارة له ومن لمیحکم بما أنزل الله فألئک هم الظالمون» (سورۀ مائده آیۀ ۴۵).
طبق برداشت رسمی/مشهورِ آیه، حکم خدا دایر بر این است که به تلافیِ از دست دادنِ چشم، بینی، گوش، دندان و یا وارد شدنِ جراحت، دادگاه عیناً همان عضو را از فردِ مرتکب جنایت سلب کند مثلاً: چشمش را (در إزای چشمِ ازدسترفتۀ مجنیعلیه) درآورد و کور کند یا گوش و بینیاش را ببُرّد یا دندانش را بشکنند و از جا درآورد.
با اینهمه جالب است بدانید در آیه، هیچ کلمه یا عبارتی که نشان دهد مثلاً در إزای چشمِ از دستداده میتوان"چشمِ طرف مقابل را از کاسه درآورد یا کور کرد و همان صدمهای که او به صدمهدیده وارد کرده را تلافی کرد" وجود ندارد! و در واقع، این مفسران بودند که از آن، چنان برداشتی داشتند زیرا ترجمۀ "العین بالعین" عبارت از "چشم با چشم" است نه یک کلمه کم نه یک کلمه بیش!
قضیه از چه قرار است
مردم در دوران ماقبل اسلام (موسوم به جاهلیّت) دائم در حال جنگ و زدوخورد بودند و این جنگها چنان کشدار میشد که سالیان سال ادامه مییافت!؛ در این حال پیامبر گرامی با حرفهایی متفاوت ظهور کرد و دین رحمانی اسلام را معرفی کرد و خواهان پایان بخشیدن به چنین جنگهای خانمانسوزی شد. تحت تأثیر همین آیین جدید بود که اتفاقات مهمی رخ داد از جمله در شأن نزول آیات قصاص میخوانیم که قبایل درگیرِ جنگ تصمیم گرفتند نزد رسولِ صلح حضرت محمد روند تا او به غائله میانشان پایان دهد. در همین نوع مراجعات بود که آیات قصاص نازل شد و خواهانِ این شد که صدمات جانیِ وارد بر طرفین را عُرفاً تعیین و عادلانه (و نه بر اساس برتریطلبی یک قبیله بر قبیلۀ دیگر) احصا کنند و با کسرِ خسارات وارده و دیههای متعلقه از یکدیگر، مازاد به قبیلۀ بیشتر خسارتدیده پرداخت شود؛ و چون عزمِ طرفین بر صلح، آنها را به پای میز مذاکره کشانده بود پس قرآن توصیه کرد که تا آنجا که جا دارد طرفِ بیشتر زیاندیده از خسارت مازادِ تعیینشده (مبلغ نهایی) درگذرد. بنابراین العین بالعین والأنف بالأنف و... یعنی هر چیزی دقیقاً با مثل خودش سنجیده و تعیینِ دیه و خسارت شود زیرا قبایل نسبت به یکدیگر احساس برتری داشتند و دیۀ یک نفر از خودشان را دو برابر دیۀ قبیلۀ مقابل میدانستند و مثلا برخیشان دیۀ قتل نفس را برای خود عبارت از صد بار شتر ولی برای قبیلۀ مقابل پنجاه بارِ شتر تعیین کرده بودند. قرآن در آیۀ قصاص خواهان دقت در محاسبه و عدالت در این امر شد و اجازه نداد مثلا چشم را با دو چشم تعیین خسارت کنند.
بر پایۀ این برداشت، آیه ضمن استقبال از تصمیمشان در آتشبس یا ترک مخاصمات فردی، خواهان آن شده که کار تعیین خساراتِ ماقبل را بر مبنای مساوی بودنِ انسانها (النفس بالنفس) و مساوی بودنِ ارزش اعضا و جوارحشان (العین بالعین والأنف بالأنف والأذن بالأذن والسِنّ بالسنّ والجروح قصاص) اندازهگیری کرده و حتّیالامکان به خسارت نهایی، تخفیف لحاظ کنند (فمن تصدّق به فهو کفّارة له).
https://t.me/baznegari/317
.
(بازخوانی آیۀ قصاصِ عضو)
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۳/۳۱
@baznegari
یکی از آیات چالشی که فهمِ رسمی و سنتی از آن، تصویری خشکوخشن از قرآن را به نمایش میگذارد آیۀ موسوم به قصاصِ عضو است (این تفسیر رسمی، طبیعتاً به قانون مجازات اسلامی نیز راه یافته).
متن آیه: «و کتبنا علیهم فیها أن النفس بالنفس والعین بالعین والأنف بالأنف والأذن بالأذن والسِنّ بالسنّ والجروح قصاص فمن تصدّق به فهو کفّارة له ومن لمیحکم بما أنزل الله فألئک هم الظالمون» (سورۀ مائده آیۀ ۴۵).
طبق برداشت رسمی/مشهورِ آیه، حکم خدا دایر بر این است که به تلافیِ از دست دادنِ چشم، بینی، گوش، دندان و یا وارد شدنِ جراحت، دادگاه عیناً همان عضو را از فردِ مرتکب جنایت سلب کند مثلاً: چشمش را (در إزای چشمِ ازدسترفتۀ مجنیعلیه) درآورد و کور کند یا گوش و بینیاش را ببُرّد یا دندانش را بشکنند و از جا درآورد.
با اینهمه جالب است بدانید در آیه، هیچ کلمه یا عبارتی که نشان دهد مثلاً در إزای چشمِ از دستداده میتوان"چشمِ طرف مقابل را از کاسه درآورد یا کور کرد و همان صدمهای که او به صدمهدیده وارد کرده را تلافی کرد" وجود ندارد! و در واقع، این مفسران بودند که از آن، چنان برداشتی داشتند زیرا ترجمۀ "العین بالعین" عبارت از "چشم با چشم" است نه یک کلمه کم نه یک کلمه بیش!
قضیه از چه قرار است
مردم در دوران ماقبل اسلام (موسوم به جاهلیّت) دائم در حال جنگ و زدوخورد بودند و این جنگها چنان کشدار میشد که سالیان سال ادامه مییافت!؛ در این حال پیامبر گرامی با حرفهایی متفاوت ظهور کرد و دین رحمانی اسلام را معرفی کرد و خواهان پایان بخشیدن به چنین جنگهای خانمانسوزی شد. تحت تأثیر همین آیین جدید بود که اتفاقات مهمی رخ داد از جمله در شأن نزول آیات قصاص میخوانیم که قبایل درگیرِ جنگ تصمیم گرفتند نزد رسولِ صلح حضرت محمد روند تا او به غائله میانشان پایان دهد. در همین نوع مراجعات بود که آیات قصاص نازل شد و خواهانِ این شد که صدمات جانیِ وارد بر طرفین را عُرفاً تعیین و عادلانه (و نه بر اساس برتریطلبی یک قبیله بر قبیلۀ دیگر) احصا کنند و با کسرِ خسارات وارده و دیههای متعلقه از یکدیگر، مازاد به قبیلۀ بیشتر خسارتدیده پرداخت شود؛ و چون عزمِ طرفین بر صلح، آنها را به پای میز مذاکره کشانده بود پس قرآن توصیه کرد که تا آنجا که جا دارد طرفِ بیشتر زیاندیده از خسارت مازادِ تعیینشده (مبلغ نهایی) درگذرد. بنابراین العین بالعین والأنف بالأنف و... یعنی هر چیزی دقیقاً با مثل خودش سنجیده و تعیینِ دیه و خسارت شود زیرا قبایل نسبت به یکدیگر احساس برتری داشتند و دیۀ یک نفر از خودشان را دو برابر دیۀ قبیلۀ مقابل میدانستند و مثلا برخیشان دیۀ قتل نفس را برای خود عبارت از صد بار شتر ولی برای قبیلۀ مقابل پنجاه بارِ شتر تعیین کرده بودند. قرآن در آیۀ قصاص خواهان دقت در محاسبه و عدالت در این امر شد و اجازه نداد مثلا چشم را با دو چشم تعیین خسارت کنند.
بر پایۀ این برداشت، آیه ضمن استقبال از تصمیمشان در آتشبس یا ترک مخاصمات فردی، خواهان آن شده که کار تعیین خساراتِ ماقبل را بر مبنای مساوی بودنِ انسانها (النفس بالنفس) و مساوی بودنِ ارزش اعضا و جوارحشان (العین بالعین والأنف بالأنف والأذن بالأذن والسِنّ بالسنّ والجروح قصاص) اندازهگیری کرده و حتّیالامکان به خسارت نهایی، تخفیف لحاظ کنند (فمن تصدّق به فهو کفّارة له).
https://t.me/baznegari/317
.
Telegram
کانال بازنگری
چشم در برابر چشم!؟
(بازخوانی آیۀ قصاصِ عضو)
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۳/۳۱
@baznegari
یکی از آیات چالشی که فهمِ رسمی و سنتی از آن، تصویری خشکوخشن از قرآن را به نمایش میگذارد آیۀ موسوم به قصاصِ عضو است (این تفسیر رسمی، طبیعتاً به قانون مجازات اسلامی نیز راه یافته).…
(بازخوانی آیۀ قصاصِ عضو)
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۳/۳۱
@baznegari
یکی از آیات چالشی که فهمِ رسمی و سنتی از آن، تصویری خشکوخشن از قرآن را به نمایش میگذارد آیۀ موسوم به قصاصِ عضو است (این تفسیر رسمی، طبیعتاً به قانون مجازات اسلامی نیز راه یافته).…
آیا میدانید که
@baznegari
آیا میدانید که امام صادق گفته است که: از نیکبختی شخص، آن است که دخترش پیش از "آغاز دوران حیض" (یعنی پیش از بلوغ جنسی و نوجوانی) شوهر داده شود!
امّا امام کاظم (فرزندِ همان امام) نه تنها هیچیک از هجده دخترش را در کودکی شوهر نداد بلکه سفارش کرد که تا آخر عمر اساساً ازدواج نکنند!
آیا میدانید که پیامبر گرامی ازدواج را سنّت و موجب حفظِ نیمی از دین دانسته
اما امام حسن عسکری تن به آن سنّت و کارکرد نداد و تا آخر عمر ازدواج نکرد!
آیا میدانید که امام زینالعابدین این سخن پیامبر گرامی که "عورة المؤمن علی المؤمن حرامٌ" را به: لزوم پوشیدگیِ ناحیۀ دامن و نگاه نکردن به دامنِ غیر تفسیر میکرد
اما امام صادق این تفسیر شایع را قبول نداشت و میگفت منظور از آن عدم افشای عیوب، لغزشها و اسرارِ مگوی مردم و به رُخ نکشیدنِ آنها در فرصت مناسب است!
آیا میدانید که امام حسین بر علیهِ یزید خروشید
اما فرزندش امام سجاد لام تا کام چیزی نگفت و حتّی برای سپاه خلیفه، دعای مخصوص مرزداران را سرود!
آیا میدانید که امام کاظم به مبارزه با دستگاه خلافتِ عباسی پرداخت
اما فرزندش امام رضا با همان دستگاه ائتلاف کرد و ولیعهدشان شد!
آیا میدانید که پیامبر گرامی، فزونی جمعیتِ مسلمین را خواستار شد و زنِ خوب را زنی دانسته که زیاد بچه بزایَد
اما همو خودش با وجود آنهمه زنانِ بسیار که برایش نوشتهاند و با آنهمه حرص و ولعِ جنسی که به پایش گذاشتهاند، به حرفِ خود عمل نکرد و از آنهمه زن (بجز حضرت خدیجه در ماقبل بعثت) صاحب فرزند نشد و به فزونی جمعیت دینِ خودش کمک نکرد!
آیا میدانید که پیامبر گرامی و برخی دیگر از امامان از اهمیت آغاز سخن با "بسم الله الرحمن الرحیم" سخن گفته و افزودهاند که هر کلام و سخنِ دارای اهمیتی که با بسم الله الرحمن الرحیم شروع نشود، ابتر و نافرجام است
اما همانها خودشان هیچگاه در آغازِ کلام و احادیث فراوان و حتی خطبهها و سخنرانیها بسم الله و به نامِ خدا نگفتهاند!
به نظر شما این تفاوت و تعارضها را چگونه میتوان توضیح داد:
"جعل حدیث"
یا پذیرش "تفاوت ویژگیها" در میان ایشان
یا "تغییر شرایط" و بنا به اقتضا تصمیم گرفتن
یا ....؟
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۴/۷
telegram.me/baznegari/318
.
.
@baznegari
آیا میدانید که امام صادق گفته است که: از نیکبختی شخص، آن است که دخترش پیش از "آغاز دوران حیض" (یعنی پیش از بلوغ جنسی و نوجوانی) شوهر داده شود!
امّا امام کاظم (فرزندِ همان امام) نه تنها هیچیک از هجده دخترش را در کودکی شوهر نداد بلکه سفارش کرد که تا آخر عمر اساساً ازدواج نکنند!
آیا میدانید که پیامبر گرامی ازدواج را سنّت و موجب حفظِ نیمی از دین دانسته
اما امام حسن عسکری تن به آن سنّت و کارکرد نداد و تا آخر عمر ازدواج نکرد!
آیا میدانید که امام زینالعابدین این سخن پیامبر گرامی که "عورة المؤمن علی المؤمن حرامٌ" را به: لزوم پوشیدگیِ ناحیۀ دامن و نگاه نکردن به دامنِ غیر تفسیر میکرد
اما امام صادق این تفسیر شایع را قبول نداشت و میگفت منظور از آن عدم افشای عیوب، لغزشها و اسرارِ مگوی مردم و به رُخ نکشیدنِ آنها در فرصت مناسب است!
آیا میدانید که امام حسین بر علیهِ یزید خروشید
اما فرزندش امام سجاد لام تا کام چیزی نگفت و حتّی برای سپاه خلیفه، دعای مخصوص مرزداران را سرود!
آیا میدانید که امام کاظم به مبارزه با دستگاه خلافتِ عباسی پرداخت
اما فرزندش امام رضا با همان دستگاه ائتلاف کرد و ولیعهدشان شد!
آیا میدانید که پیامبر گرامی، فزونی جمعیتِ مسلمین را خواستار شد و زنِ خوب را زنی دانسته که زیاد بچه بزایَد
اما همو خودش با وجود آنهمه زنانِ بسیار که برایش نوشتهاند و با آنهمه حرص و ولعِ جنسی که به پایش گذاشتهاند، به حرفِ خود عمل نکرد و از آنهمه زن (بجز حضرت خدیجه در ماقبل بعثت) صاحب فرزند نشد و به فزونی جمعیت دینِ خودش کمک نکرد!
آیا میدانید که پیامبر گرامی و برخی دیگر از امامان از اهمیت آغاز سخن با "بسم الله الرحمن الرحیم" سخن گفته و افزودهاند که هر کلام و سخنِ دارای اهمیتی که با بسم الله الرحمن الرحیم شروع نشود، ابتر و نافرجام است
اما همانها خودشان هیچگاه در آغازِ کلام و احادیث فراوان و حتی خطبهها و سخنرانیها بسم الله و به نامِ خدا نگفتهاند!
به نظر شما این تفاوت و تعارضها را چگونه میتوان توضیح داد:
"جعل حدیث"
یا پذیرش "تفاوت ویژگیها" در میان ایشان
یا "تغییر شرایط" و بنا به اقتضا تصمیم گرفتن
یا ....؟
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۴/۷
telegram.me/baznegari/318
.
.
Telegram
کانال بازنگری
آیا میدانید که
@baznegari
آیا میدانید که امام صادق گفته است که: از نیکبختی شخص، آن است که دخترش پیش از "آغاز دوران حیض" (یعنی پیش از بلوغ جنسی و نوجوانی) شوهر داده شود!
امّا امام کاظم (فرزندِ همان امام) نه تنها هیچیک از هجده دخترش را در کودکی شوهر نداد…
@baznegari
آیا میدانید که امام صادق گفته است که: از نیکبختی شخص، آن است که دخترش پیش از "آغاز دوران حیض" (یعنی پیش از بلوغ جنسی و نوجوانی) شوهر داده شود!
امّا امام کاظم (فرزندِ همان امام) نه تنها هیچیک از هجده دخترش را در کودکی شوهر نداد…
تبرئه
@baznegari
۱- تبرئۀ زنِ ناچار
در اخبار آمده که زنی شوهردار به اتهام تماس جنسی با مردی دیگر، محکوم و رأی به مجازات وی صادر شد. امام علی اشکال کرد و خواهان تحقیق بیشتر شد و این تحقیق را با بازجویی از خودِ وی آغاز کرد. علتِ تندادن به خطا چه بود؟ زن گفت: در بیابان تشنه و عطشان و ناامید بودم و از مردی درخواست آب کردم و او در عوض خواهان تماس جنسی شد؛ من نپذیرفتم ولی هنگامی که از شدت تشنگی مرگ را جلوی چشمانم دیدم، ناچار به آن کار شدم. امام علی با استناد به آیۀ "فمن اضطرّ غیر باغٍ ولا عادٍ فلا إثم علیه -بقره 173-" (که اشاره به گناه نداشتنِ خوردن گوشت خوک و مردار از روی ناچاری و اضطرار و بیقصدِ قبلی دارد) رأی به تبرئۀ او داد و خلیفۀ دوم نیز تغییر موضع داد و رأی او را پذیرفت.
گفتنی است داستان آن زن به دو گونۀ متفاوت با محتوایی نسبتاً واحد روایت شده:
[وسائل الشيعة ج 28 آلالبیت ص 111 - 113
( 34346 ) 7 - ... أتت امرأة إلى عمر فقالت : أميرالمؤمنين إني فجرت فأقم في حد الله ، فأمر برجمها ، وكان علي حاضرا ، فقال له : سلها كيف فجرت ؟ قالت : كنت في فلاة من الأرض فأصابني عطش شديد ، فرفعت لي خيمة ، فأتيتها فأصبت فيها رجلا أعرابيا ، فسألته الماء فأبى علي أن يسقيني إلا أن أمكنه من نفسي ، فوليت منه هاربة ، فاشتد بي العطش ، حتى غارت عيناي وذهب لساني ، فلما بلغ مني أتيته فسقاني ، ووقع على ، فقال له علي: هذه التي قال الله عز وجل : " فمن اضطر غير باع ولا عاد" هذه غير باغية ولا عادية إليه فخلى سبيلها ، فقال عمر : لولا علي لهلك عمر . ورواه الصدوق بإسناده عن محمد بن عمرو بن سعيد مثله.
( 34347 ) 8 - محمد بن محمد المفيد في ( الارشاد ) قال : روى العامة والخاصة أن امرأة شهد عليها الشهود ، أنهم وجدوها في بعض مياه العرب مع رجل يطؤها وليس ببعل لها ، فأمر عمر برجمها ، وكانت ذات بعل ، فقالت : اللهم إنك تعلم أنى بريئة ، فغضب عمر ، وقال : وتجرح الشهود أيضا ؟ ! فقال : أميرالمؤمنين: ردوها واسألوها ، فلعل لها عذرا ، فردت وسئلت عن حالها فقالت : كان لأهلي إبل فخرجت مع إبل أهلي وحملت معي ماء ، ولم يكن في إبلي لبن ، وخرج معي خليطنا وكان في إبل ، فنفد مائي فاستسقيته فأبى أن يسقيني حتى أمكنه من نفسي فأبيت ، فلما كادت نفسي أن تخرج أمكنته من نفسي كرها ، فقال أميرالمؤمنين: الله أكبر " فمن اضطر غير باغ ولا عاد فلا إثم " فلما سمع عمر ذلك خلى سبيلها]
۲- تبرئۀ زنِ ایوب
«حضرت ایّوب [در دوران بیماری و ابتلا] وقتی دید که همسرش با رزق و درآمدی بیش از نان کارگریِ روزانه به خانه آمد ترسید که او مرتکب تنفروشی و خیانت جنسی شده باشد [و این رزق و عایدیِ مازاد، از آن راه به دست آمده باشد] پس سوگند خورد [که پس از بهبودی] همسرش را به خاطر این فحشا صد ضربه کیفر کند (ليضربن امرأته مائة). زمانی که ایوب(ع) مورد رحمت خدا واقع شد و مشکل و بیماریاش برطرف گردید و سپس پی به بیگناهی همسرش از اتهامِ وارده برد آنگاه خدای عزوجل به او وحی کرد که "شاخهای نرم [با ساقههای متعدد] برگیر و با آن بزن [یعنی بر همسرت بنواز] و سوگند خود را مشکن" پس ایّوب(ع) شاخهای گندممانند که صد ساقه داشت را برگرفت و آن را به همانگونه که خدا فرمان داد بر همسرش بنواخت»
وأخرج ابنالمنذر عن سعيدبنالمسيب أن بلغه ان أيوب(ع) حلف ليضربن امرأته مائة في أن جاءته في زيادة على ما كانت تأتى به من الخبز الذي كانت تعمل عليه وخشي انتكون قارفت من الخيانة فلما رحمه الله وكشف عنه الضر علم براءة امرأته مما اتهمها به فقال الله عز وجل وخذ بيدك ضغثا فاضرب به ولا تحنث فاخذ ضغثا من ثمام وهو مائة عود فضرب به كما أمره الله تعالى (الدرالمنثور ج 5 ص 317 [سوره ص آیۀ 44]).
۳- اگر امام در اثر اشتباه، حکم به عفوِ متهم دهد بهتر از این است که با عقوبتِ وی، دچار اشتباه شود
«رسولخدا(ص) گفت: تا هرچه جا دارد رفع حد/مجازات از مسلمانان کنید پس اگر راهی به نفع متهم یافتید وی را آزاد کنید زیرا اگر امام با عفوِ متّهم دچار اشتباه شود بهتر از این است که با عقوبتِ وی اشتباه کند»
رسولالله(ص): اِدرَؤوا الحُدودَ عَنِ المُسلمين مَا استَطَعتُم، فإن وجدتم للمسلم مخرجا فخلوا سبیله فإن الإمام لأن یخطئ فی العفو خیر من أنیخطئ فی العقوبة (میزانالحکمة ج 1 ص 554 ح 735 [کنزالعمال 12971]
کانال بازنگری، ترکاشوند
telegram.me/baznegari
.
.
@baznegari
۱- تبرئۀ زنِ ناچار
در اخبار آمده که زنی شوهردار به اتهام تماس جنسی با مردی دیگر، محکوم و رأی به مجازات وی صادر شد. امام علی اشکال کرد و خواهان تحقیق بیشتر شد و این تحقیق را با بازجویی از خودِ وی آغاز کرد. علتِ تندادن به خطا چه بود؟ زن گفت: در بیابان تشنه و عطشان و ناامید بودم و از مردی درخواست آب کردم و او در عوض خواهان تماس جنسی شد؛ من نپذیرفتم ولی هنگامی که از شدت تشنگی مرگ را جلوی چشمانم دیدم، ناچار به آن کار شدم. امام علی با استناد به آیۀ "فمن اضطرّ غیر باغٍ ولا عادٍ فلا إثم علیه -بقره 173-" (که اشاره به گناه نداشتنِ خوردن گوشت خوک و مردار از روی ناچاری و اضطرار و بیقصدِ قبلی دارد) رأی به تبرئۀ او داد و خلیفۀ دوم نیز تغییر موضع داد و رأی او را پذیرفت.
گفتنی است داستان آن زن به دو گونۀ متفاوت با محتوایی نسبتاً واحد روایت شده:
[وسائل الشيعة ج 28 آلالبیت ص 111 - 113
( 34346 ) 7 - ... أتت امرأة إلى عمر فقالت : أميرالمؤمنين إني فجرت فأقم في حد الله ، فأمر برجمها ، وكان علي حاضرا ، فقال له : سلها كيف فجرت ؟ قالت : كنت في فلاة من الأرض فأصابني عطش شديد ، فرفعت لي خيمة ، فأتيتها فأصبت فيها رجلا أعرابيا ، فسألته الماء فأبى علي أن يسقيني إلا أن أمكنه من نفسي ، فوليت منه هاربة ، فاشتد بي العطش ، حتى غارت عيناي وذهب لساني ، فلما بلغ مني أتيته فسقاني ، ووقع على ، فقال له علي: هذه التي قال الله عز وجل : " فمن اضطر غير باع ولا عاد" هذه غير باغية ولا عادية إليه فخلى سبيلها ، فقال عمر : لولا علي لهلك عمر . ورواه الصدوق بإسناده عن محمد بن عمرو بن سعيد مثله.
( 34347 ) 8 - محمد بن محمد المفيد في ( الارشاد ) قال : روى العامة والخاصة أن امرأة شهد عليها الشهود ، أنهم وجدوها في بعض مياه العرب مع رجل يطؤها وليس ببعل لها ، فأمر عمر برجمها ، وكانت ذات بعل ، فقالت : اللهم إنك تعلم أنى بريئة ، فغضب عمر ، وقال : وتجرح الشهود أيضا ؟ ! فقال : أميرالمؤمنين: ردوها واسألوها ، فلعل لها عذرا ، فردت وسئلت عن حالها فقالت : كان لأهلي إبل فخرجت مع إبل أهلي وحملت معي ماء ، ولم يكن في إبلي لبن ، وخرج معي خليطنا وكان في إبل ، فنفد مائي فاستسقيته فأبى أن يسقيني حتى أمكنه من نفسي فأبيت ، فلما كادت نفسي أن تخرج أمكنته من نفسي كرها ، فقال أميرالمؤمنين: الله أكبر " فمن اضطر غير باغ ولا عاد فلا إثم " فلما سمع عمر ذلك خلى سبيلها]
۲- تبرئۀ زنِ ایوب
«حضرت ایّوب [در دوران بیماری و ابتلا] وقتی دید که همسرش با رزق و درآمدی بیش از نان کارگریِ روزانه به خانه آمد ترسید که او مرتکب تنفروشی و خیانت جنسی شده باشد [و این رزق و عایدیِ مازاد، از آن راه به دست آمده باشد] پس سوگند خورد [که پس از بهبودی] همسرش را به خاطر این فحشا صد ضربه کیفر کند (ليضربن امرأته مائة). زمانی که ایوب(ع) مورد رحمت خدا واقع شد و مشکل و بیماریاش برطرف گردید و سپس پی به بیگناهی همسرش از اتهامِ وارده برد آنگاه خدای عزوجل به او وحی کرد که "شاخهای نرم [با ساقههای متعدد] برگیر و با آن بزن [یعنی بر همسرت بنواز] و سوگند خود را مشکن" پس ایّوب(ع) شاخهای گندممانند که صد ساقه داشت را برگرفت و آن را به همانگونه که خدا فرمان داد بر همسرش بنواخت»
وأخرج ابنالمنذر عن سعيدبنالمسيب أن بلغه ان أيوب(ع) حلف ليضربن امرأته مائة في أن جاءته في زيادة على ما كانت تأتى به من الخبز الذي كانت تعمل عليه وخشي انتكون قارفت من الخيانة فلما رحمه الله وكشف عنه الضر علم براءة امرأته مما اتهمها به فقال الله عز وجل وخذ بيدك ضغثا فاضرب به ولا تحنث فاخذ ضغثا من ثمام وهو مائة عود فضرب به كما أمره الله تعالى (الدرالمنثور ج 5 ص 317 [سوره ص آیۀ 44]).
۳- اگر امام در اثر اشتباه، حکم به عفوِ متهم دهد بهتر از این است که با عقوبتِ وی، دچار اشتباه شود
«رسولخدا(ص) گفت: تا هرچه جا دارد رفع حد/مجازات از مسلمانان کنید پس اگر راهی به نفع متهم یافتید وی را آزاد کنید زیرا اگر امام با عفوِ متّهم دچار اشتباه شود بهتر از این است که با عقوبتِ وی اشتباه کند»
رسولالله(ص): اِدرَؤوا الحُدودَ عَنِ المُسلمين مَا استَطَعتُم، فإن وجدتم للمسلم مخرجا فخلوا سبیله فإن الإمام لأن یخطئ فی العفو خیر من أنیخطئ فی العقوبة (میزانالحکمة ج 1 ص 554 ح 735 [کنزالعمال 12971]
کانال بازنگری، ترکاشوند
telegram.me/baznegari
.
.
Telegram
کانال بازنگری
بازنگری
کانال رسمی امیر ترکاشوند
نویسندۀ کتب:
• حجاب شرعی در عصر پیامبر:
T.me/baznegari/4
• نسخ سنگسار توسط اسلام:
T.me/baznegari/6
و گردآورندهٔ کتاب
• رجمِ سنگسار:
T.me/baznegari/314
• فهرست موضوعیِ یادداشتهای کانال:
T.me/baznegari/1162
.
کانال رسمی امیر ترکاشوند
نویسندۀ کتب:
• حجاب شرعی در عصر پیامبر:
T.me/baznegari/4
• نسخ سنگسار توسط اسلام:
T.me/baznegari/6
و گردآورندهٔ کتاب
• رجمِ سنگسار:
T.me/baznegari/314
• فهرست موضوعیِ یادداشتهای کانال:
T.me/baznegari/1162
.
قبول وجوب تخییریِ روزهداری و نقد نظر آقای ترکاشوند درباره ایام روزهداری
نیما حقپور، ۲۵ خرداد ۱۳۹۷
@baznegari
چند سال پیش، تحت عنوان «نکاتی در چرایی و چگونگی روزه داری»، پیرامون ماهیت و فلسفه وجودی روزه و شقوق مندرج در آیه 184 بقره توضیحاتی ارائه دادهام، حال پس از اظهارات اخیر جناب ترکاشوند در این خصوص، برآنم ضمن تصحیح یکی از مدعیات پیشینم، بخشی از نظر جناب ترکاشوند را مورد نقد قرار دهم.
پیشتر دلالت «عَلَى الَّذينَ يُطيقونَهُ» (بقره 184) را بر کسانی دانسته بودم که در روزهداری طاقتشان طاق میشود، اما پس از توضیحات جناب ترکاشوند و بر رسی سایر آیاتی که از ریشه «طوق» در آنها واژهای بکار رفته و نیز با توجه به قسمت متأخر آیه که میفرماید «فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأن تَصُومُوا خَيْرٌ لَّكُمْ»، بایسته و شایسته است فهم پیشین خود از آیه را تصحیح نمایم و «يُطيقونَهُ» را دال بر کسانی بدانم که هرچند دارای طاقت روزهداری هستند اما نمیخواهند روزه بگیرند، نه اینکه وقتی روزه میگیرند توان به پایان رساندن آن را ندارند، چرا که در آیه 184 بقره، ابتداء تکلیف دو دسته از کسانی که به دلیل بیماری یا در سفر بودن نمیتوانند روزه بگیرند مشخص میشود مبنی بر اینکه باید در ایام پسینی به جای روزهایی که روزهداری نکردهاند، روزه بگیرند (فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ)، سپس تکلیف دسته سوم بیان میشود که باید فدیه بدهند و فدیهشان طعام مسکین است: «وَعَلَى الَّذينَ يُطيقونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكينٍ». اگر در اینجا «يُطيقونَهُ» را دال بر کسانی بپنداریم که طاقتشان در روزهداری طاق میشود، این فهم با عبارتهای پسینی که میفرماید «فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأن تَصوموا خَيْرٌ لَّكُمْ»، همخوانی و انسجام ندارد، چرا که به کسی که نتوانسته علیرغم تمایلش روزه را به پایان برساند منطقاً نباید گفته شود که «پس آنکه از نیکوتری اطاعت کند پس برای او بهتر است و اگرکه روزه بدارید برای شما بهتر است»، چون او با اینکه خواستش روزهداری بوده نتوانسته آن را به پایان برد، و وقتی کسی به انجام امری توانایی ندارد، توصیه بدان صواب نیست.
از سوی دیگر؛ پیش از فعل «يُطيقونَ» از ادات نفی استفاده نشده است که معنای آن را منفی نماید و بار معنایی منفی نیز در بطن آن وجود ندارد چرا که در دو آیه 249 و 286 بقره، واژه »طاقة» که از ریشه «طوق» است با «لا» که از ادات نفی است بکار رفته و پر واضح است که در آن دو آیه «لا طاقة» بار معنایی منفی دارد: «قالوا لا طاقَةَ لَنا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ»، گفتند ما را امروز توانایی نبرد با جالوت و سربازانش نیست، «وَلا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ»، و بار نکن بر ما آنچه توانایی انجام آن را نداریم.
با این توضیحات روشن میشود که «عَلَى الَّذينَ يُطيقونَهُ» دلالت دارد برکسانی که طاقت روزهداری دارند اما بدان تمایل ندارند و خداوند بدانها میفرماید که پس به جای آن فدیه داده مسکینی را طعام دهند هرچند که اگر روزه بگیرند برای آنها بهتر است. با این اوصاف، به استناد این آیه، هرچند به روزهداری توصیه شده اما وجوب آن تخییری است و ایمان آورندگان بین روزهداری یا اطعام مسکین مخیّر شدهاند. ...
.
.
.
اما جناب ترکاشوند در اظهارات اخیر خود این نظر را مطرح نمودهاند که متعاقب توصیه به سه روز روزهداری در همه ماههای سال، بر مسلمانان سه روز روزهداری در ماه رمضان واجب شده است. ایشان اظهار میدارند: ...
نگارنده به این بسنده میکند که جناب ترکاشوند شاهد قرآنی این سه روز را «ایام معدودات» دانستهاند و به نقل توضیحات مفصل ایشان در اثبات نظرشان نمیپردازد و مخاطبان این سطور را به استماع یا مطالعه اظهارات آن محقق ارجمند ارجاع میدهد و در اینجا تنها به نقد نظر ایشان مبنی بر وجوب سه روز روزهداری و اثبات نظر خود مبنی بر وجوب روزهداری در کل ماه رمضان میپردازد:
۱-... ۲-... ۳- ... ۴-... ناگفته نماند که «فَمَن شَهِدَ» میتواند گویای این باشد که هرکس اهمیت و بایستگی روزهداری در ماه رمضان را درک کرد پس بایسته است آن را روزه بدارد و این معنا با وجوب تخییری آن در آیه 184 بقره همخوانی دارد و به همین جهت در آیه 185، دیگر «وَعَلَى الَّذينَ يُطيقونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكينٍ» بعد از «مَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ» نیامده است چون بایستگی و بهتری روزهداری توسط ایمان آورندگان پذیرفته شده و آنها از این رو تمایل به روزهداری خواهند داشت و وقتی که آثار نیکویی آن را در بینش و منش خود محقق گردانند، به اطعام مساکین هم خواهند پرداخت. ۵- ...
telegram.me/baznegari
متن کامل مقاله:
www.neeloofar.org/nima-haghpor/1829-070497-2.html
.
.
نیما حقپور، ۲۵ خرداد ۱۳۹۷
@baznegari
چند سال پیش، تحت عنوان «نکاتی در چرایی و چگونگی روزه داری»، پیرامون ماهیت و فلسفه وجودی روزه و شقوق مندرج در آیه 184 بقره توضیحاتی ارائه دادهام، حال پس از اظهارات اخیر جناب ترکاشوند در این خصوص، برآنم ضمن تصحیح یکی از مدعیات پیشینم، بخشی از نظر جناب ترکاشوند را مورد نقد قرار دهم.
پیشتر دلالت «عَلَى الَّذينَ يُطيقونَهُ» (بقره 184) را بر کسانی دانسته بودم که در روزهداری طاقتشان طاق میشود، اما پس از توضیحات جناب ترکاشوند و بر رسی سایر آیاتی که از ریشه «طوق» در آنها واژهای بکار رفته و نیز با توجه به قسمت متأخر آیه که میفرماید «فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأن تَصُومُوا خَيْرٌ لَّكُمْ»، بایسته و شایسته است فهم پیشین خود از آیه را تصحیح نمایم و «يُطيقونَهُ» را دال بر کسانی بدانم که هرچند دارای طاقت روزهداری هستند اما نمیخواهند روزه بگیرند، نه اینکه وقتی روزه میگیرند توان به پایان رساندن آن را ندارند، چرا که در آیه 184 بقره، ابتداء تکلیف دو دسته از کسانی که به دلیل بیماری یا در سفر بودن نمیتوانند روزه بگیرند مشخص میشود مبنی بر اینکه باید در ایام پسینی به جای روزهایی که روزهداری نکردهاند، روزه بگیرند (فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ)، سپس تکلیف دسته سوم بیان میشود که باید فدیه بدهند و فدیهشان طعام مسکین است: «وَعَلَى الَّذينَ يُطيقونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكينٍ». اگر در اینجا «يُطيقونَهُ» را دال بر کسانی بپنداریم که طاقتشان در روزهداری طاق میشود، این فهم با عبارتهای پسینی که میفرماید «فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأن تَصوموا خَيْرٌ لَّكُمْ»، همخوانی و انسجام ندارد، چرا که به کسی که نتوانسته علیرغم تمایلش روزه را به پایان برساند منطقاً نباید گفته شود که «پس آنکه از نیکوتری اطاعت کند پس برای او بهتر است و اگرکه روزه بدارید برای شما بهتر است»، چون او با اینکه خواستش روزهداری بوده نتوانسته آن را به پایان برد، و وقتی کسی به انجام امری توانایی ندارد، توصیه بدان صواب نیست.
از سوی دیگر؛ پیش از فعل «يُطيقونَ» از ادات نفی استفاده نشده است که معنای آن را منفی نماید و بار معنایی منفی نیز در بطن آن وجود ندارد چرا که در دو آیه 249 و 286 بقره، واژه »طاقة» که از ریشه «طوق» است با «لا» که از ادات نفی است بکار رفته و پر واضح است که در آن دو آیه «لا طاقة» بار معنایی منفی دارد: «قالوا لا طاقَةَ لَنا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ»، گفتند ما را امروز توانایی نبرد با جالوت و سربازانش نیست، «وَلا تُحَمِّلْنا ما لا طاقَةَ لَنا بِهِ»، و بار نکن بر ما آنچه توانایی انجام آن را نداریم.
با این توضیحات روشن میشود که «عَلَى الَّذينَ يُطيقونَهُ» دلالت دارد برکسانی که طاقت روزهداری دارند اما بدان تمایل ندارند و خداوند بدانها میفرماید که پس به جای آن فدیه داده مسکینی را طعام دهند هرچند که اگر روزه بگیرند برای آنها بهتر است. با این اوصاف، به استناد این آیه، هرچند به روزهداری توصیه شده اما وجوب آن تخییری است و ایمان آورندگان بین روزهداری یا اطعام مسکین مخیّر شدهاند. ...
.
.
.
اما جناب ترکاشوند در اظهارات اخیر خود این نظر را مطرح نمودهاند که متعاقب توصیه به سه روز روزهداری در همه ماههای سال، بر مسلمانان سه روز روزهداری در ماه رمضان واجب شده است. ایشان اظهار میدارند: ...
نگارنده به این بسنده میکند که جناب ترکاشوند شاهد قرآنی این سه روز را «ایام معدودات» دانستهاند و به نقل توضیحات مفصل ایشان در اثبات نظرشان نمیپردازد و مخاطبان این سطور را به استماع یا مطالعه اظهارات آن محقق ارجمند ارجاع میدهد و در اینجا تنها به نقد نظر ایشان مبنی بر وجوب سه روز روزهداری و اثبات نظر خود مبنی بر وجوب روزهداری در کل ماه رمضان میپردازد:
۱-... ۲-... ۳- ... ۴-... ناگفته نماند که «فَمَن شَهِدَ» میتواند گویای این باشد که هرکس اهمیت و بایستگی روزهداری در ماه رمضان را درک کرد پس بایسته است آن را روزه بدارد و این معنا با وجوب تخییری آن در آیه 184 بقره همخوانی دارد و به همین جهت در آیه 185، دیگر «وَعَلَى الَّذينَ يُطيقونَهُ فِدْيَةٌ طَعامُ مِسْكينٍ» بعد از «مَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ» نیامده است چون بایستگی و بهتری روزهداری توسط ایمان آورندگان پذیرفته شده و آنها از این رو تمایل به روزهداری خواهند داشت و وقتی که آثار نیکویی آن را در بینش و منش خود محقق گردانند، به اطعام مساکین هم خواهند پرداخت. ۵- ...
telegram.me/baznegari
متن کامل مقاله:
www.neeloofar.org/nima-haghpor/1829-070497-2.html
.
.
Telegram
کانال بازنگری
بازنگری
کانال رسمی امیر ترکاشوند
نویسندۀ کتب:
• حجاب شرعی در عصر پیامبر:
T.me/baznegari/4
• نسخ سنگسار توسط اسلام:
T.me/baznegari/6
و گردآورندهٔ کتاب
• رجمِ سنگسار:
T.me/baznegari/314
• فهرست موضوعیِ یادداشتهای کانال:
T.me/baznegari/1162
.
کانال رسمی امیر ترکاشوند
نویسندۀ کتب:
• حجاب شرعی در عصر پیامبر:
T.me/baznegari/4
• نسخ سنگسار توسط اسلام:
T.me/baznegari/6
و گردآورندهٔ کتاب
• رجمِ سنگسار:
T.me/baznegari/314
• فهرست موضوعیِ یادداشتهای کانال:
T.me/baznegari/1162
.
ذوب شدن در ولایت یعنی با تمام وجود "شرک" را پذیرفتن
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۴/۱۴
@baznegari
اگر کارنامۀ چهار دهه استقرار نظام جمهوری اسلامی را پیشِ رو گیریم و به نمرههای منفی و بد نگاه اندازیم، بیگمان یکی از بدترین نمرهها مربوط به سیاستِ "اطاعت طلبی" است. ما مذهبیها در این چهل سال، خود و دیگران را دعوت و بلکه ناچار به اطاعتِ محض از رهبری نظام (چه رهبر پیشین و چه رهبر کنونی) کردیم و آن را به یک ارزشِ بیچونوچرا و بلکه به اصلیترین ارزش در نظام دینی تبدیل کردیم.
کرامت و ارجمندی را از آحاد مردم و بزرگان ستاندیم و به جای آن پیروی نشاندیم.
به جای آنکه به آنان شخصیت دهیم و بزرگشان بداریم و راهِ بزرگتر شدن و شخصیتمندتر شدن را بسترسازی کنیم، آنها را مطیع و پیرو بار آوردیم و عملاً دعوت به بندگی خمینی و خامنهای کردیم.
سیدمحمدباقر صدر میگفت: «ذوبوا فی الخمینی کما ذاب هو فی الاسلام» حال آنکه قرآن ذوبشدگیِ مردم در شخصیت علمای دینی را محکوم کرده: «إتخذوا أحبارهم و رُهبانهم ارباباً مِن دون الله ...». آیا او ، ما و بزرگان سیاسی مذهبیِ کشورمان، این آیه را ندیده بودیم!؟
قرآن بر داستان دور و درازِ اطاعت محض از رئیس قبیله و علمای دینی خط بطلان کشید و اطاعت را محدود به در برابر خدا و رسولش (حامل پیام خدا) کرد و حتی اطاعت از امامان و امیرانی که خاصّاً و نصّاً از سوی خودِ پیامبر گرامی منصوب شدند را نیز مشروط! کرد و دستورات اینان را قابل مناقشه دانست و اختلاف با آنها را پذیرفت: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم فإن تنازعتم فی شیئ فرُدّوه الی الله والرسول ...».
امید که در کارنامۀ یادشده تجدیدیمان به مردودی نینجامد و سیاستها عوض شود و نظاممان در شهریور قبول شود.
کانال بازنگری
telegram.me/baznegari/322
.
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۴/۱۴
@baznegari
اگر کارنامۀ چهار دهه استقرار نظام جمهوری اسلامی را پیشِ رو گیریم و به نمرههای منفی و بد نگاه اندازیم، بیگمان یکی از بدترین نمرهها مربوط به سیاستِ "اطاعت طلبی" است. ما مذهبیها در این چهل سال، خود و دیگران را دعوت و بلکه ناچار به اطاعتِ محض از رهبری نظام (چه رهبر پیشین و چه رهبر کنونی) کردیم و آن را به یک ارزشِ بیچونوچرا و بلکه به اصلیترین ارزش در نظام دینی تبدیل کردیم.
کرامت و ارجمندی را از آحاد مردم و بزرگان ستاندیم و به جای آن پیروی نشاندیم.
به جای آنکه به آنان شخصیت دهیم و بزرگشان بداریم و راهِ بزرگتر شدن و شخصیتمندتر شدن را بسترسازی کنیم، آنها را مطیع و پیرو بار آوردیم و عملاً دعوت به بندگی خمینی و خامنهای کردیم.
سیدمحمدباقر صدر میگفت: «ذوبوا فی الخمینی کما ذاب هو فی الاسلام» حال آنکه قرآن ذوبشدگیِ مردم در شخصیت علمای دینی را محکوم کرده: «إتخذوا أحبارهم و رُهبانهم ارباباً مِن دون الله ...». آیا او ، ما و بزرگان سیاسی مذهبیِ کشورمان، این آیه را ندیده بودیم!؟
قرآن بر داستان دور و درازِ اطاعت محض از رئیس قبیله و علمای دینی خط بطلان کشید و اطاعت را محدود به در برابر خدا و رسولش (حامل پیام خدا) کرد و حتی اطاعت از امامان و امیرانی که خاصّاً و نصّاً از سوی خودِ پیامبر گرامی منصوب شدند را نیز مشروط! کرد و دستورات اینان را قابل مناقشه دانست و اختلاف با آنها را پذیرفت: «یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم فإن تنازعتم فی شیئ فرُدّوه الی الله والرسول ...».
امید که در کارنامۀ یادشده تجدیدیمان به مردودی نینجامد و سیاستها عوض شود و نظاممان در شهریور قبول شود.
کانال بازنگری
telegram.me/baznegari/322
.
Telegram
کانال بازنگری
ذوب شدن در ولایت یعنی با تمام وجود "شرک" را پذیرفتن
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۴/۱۴
@baznegari
اگر کارنامۀ چهار دهه استقرار نظام جمهوری اسلامی را پیشِ رو گیریم و به نمرههای منفی و بد نگاه اندازیم، بیگمان یکی از بدترین نمرهها مربوط به سیاستِ "اطاعت طلبی" است.…
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۴/۱۴
@baznegari
اگر کارنامۀ چهار دهه استقرار نظام جمهوری اسلامی را پیشِ رو گیریم و به نمرههای منفی و بد نگاه اندازیم، بیگمان یکی از بدترین نمرهها مربوط به سیاستِ "اطاعت طلبی" است.…
آیا امامان اهل صیغه بودند!؟
t.me/baznegari
متعه یا صیغه عبارت از قرارداد تمتّع جنسی به صورت ساعتی، روزی، هفتهای یا در مدت بیشتر است. فقهای ما در طول تاریخ، آن را جایز و بلکه مستحب دانسته و محدودیتی در تعداد صیغههایی که فرد در طول عمرش انجام میدهد قائل نیستند. آنان این حکم را از "اختصاصات شیعه" میدانند و با توضیحات مفصل، بر صحّت و تشریع آن پای میفشارند.
یکی از آنها فقیه معروفِ متأخر سیدکاظم یزدی صاحب کتاب العروة الوثقی است که چنانکه پیشتر در یادداشتی (telegram.me/baznegari/256) از وی نقل کردم صیغۀ هزار زن را نیز مستحب میداند.
امّا همو هنگامی که در برابر این پرسش قرار میگیرد که آیا امامان، خود اهل صیغه و این نوع تماسهای جنسی بودند، پاسخِ مثبت نمیتواند بدهد و به جز دو مورد (که البته این دو نیز قابل مناقشه است) هیچ سندی در تأیید وجود آن عمل، در زندگی آنان نمییابد:
«سؤال: هیچ یک از ائمه (ع) متعه کردهاند یا نه؟
جواب: در این مطلب خبری دیده نشده است مگر آنچه از مفید نقل شده است که در رسالۀ متعه فرموده روی ابن بابویه باسناده ان علیاً نکح امراة بالکوفة من بنی نهشل متعة. و همچنین نقل کرده است متعه کردنِ پیغمبر قال روی ابوالفضل الشیبانی باسناده الی الباقر ان عبدالله ابن عطاء المکی سأله عن قوله تعالی: و اذ اسرّ النبی الی بعض ازواجه -الآیة- فقال ان رسولالله تزوج بالحرة متعة فاطلع علیه بعض نسائه فاتهمته بالفاحشة فقال له رسولالله انّه لی حلال انه نکاح باجل فاکتمیه فاطلعت علیه بعض نسائه. دیگر در سایر ائمه دیده نشده است لکن بعید نیست که با این تأکیدات اکیده و ثوابهای بسیار متعه کرده باشند چگونه میشود با اینکه حضرت صادق میفرماید: انی لاحب للمؤمن ان لا یخرج من الدنیا حتی یتمتّع ولو مرّة و ان یصلّی الجمعة فی جماعة. و ایضاً میفرماید: المتعة والله افضل من الحج. و ایضاً میفرماید به محمد بن مسلم لا تخرج من الدنیا حتی تحیی السنّة. و فرمودند به اسماعیل بن فضل هاشمی و ان کنت مستغنیاً فانّی احب ان تحیی سنة رسولالله چگونه میشود که مع ذلک خود، این سنت را به عمل نیاورده باشند و شاید عدم اظهار آن از تقیه است». (سؤال و جواب ج 2 ص 275 ش 1170).
کانال بازنگری
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۴/۱۸
@baznegari
.
.
t.me/baznegari
متعه یا صیغه عبارت از قرارداد تمتّع جنسی به صورت ساعتی، روزی، هفتهای یا در مدت بیشتر است. فقهای ما در طول تاریخ، آن را جایز و بلکه مستحب دانسته و محدودیتی در تعداد صیغههایی که فرد در طول عمرش انجام میدهد قائل نیستند. آنان این حکم را از "اختصاصات شیعه" میدانند و با توضیحات مفصل، بر صحّت و تشریع آن پای میفشارند.
یکی از آنها فقیه معروفِ متأخر سیدکاظم یزدی صاحب کتاب العروة الوثقی است که چنانکه پیشتر در یادداشتی (telegram.me/baznegari/256) از وی نقل کردم صیغۀ هزار زن را نیز مستحب میداند.
امّا همو هنگامی که در برابر این پرسش قرار میگیرد که آیا امامان، خود اهل صیغه و این نوع تماسهای جنسی بودند، پاسخِ مثبت نمیتواند بدهد و به جز دو مورد (که البته این دو نیز قابل مناقشه است) هیچ سندی در تأیید وجود آن عمل، در زندگی آنان نمییابد:
«سؤال: هیچ یک از ائمه (ع) متعه کردهاند یا نه؟
جواب: در این مطلب خبری دیده نشده است مگر آنچه از مفید نقل شده است که در رسالۀ متعه فرموده روی ابن بابویه باسناده ان علیاً نکح امراة بالکوفة من بنی نهشل متعة. و همچنین نقل کرده است متعه کردنِ پیغمبر قال روی ابوالفضل الشیبانی باسناده الی الباقر ان عبدالله ابن عطاء المکی سأله عن قوله تعالی: و اذ اسرّ النبی الی بعض ازواجه -الآیة- فقال ان رسولالله تزوج بالحرة متعة فاطلع علیه بعض نسائه فاتهمته بالفاحشة فقال له رسولالله انّه لی حلال انه نکاح باجل فاکتمیه فاطلعت علیه بعض نسائه. دیگر در سایر ائمه دیده نشده است لکن بعید نیست که با این تأکیدات اکیده و ثوابهای بسیار متعه کرده باشند چگونه میشود با اینکه حضرت صادق میفرماید: انی لاحب للمؤمن ان لا یخرج من الدنیا حتی یتمتّع ولو مرّة و ان یصلّی الجمعة فی جماعة. و ایضاً میفرماید: المتعة والله افضل من الحج. و ایضاً میفرماید به محمد بن مسلم لا تخرج من الدنیا حتی تحیی السنّة. و فرمودند به اسماعیل بن فضل هاشمی و ان کنت مستغنیاً فانّی احب ان تحیی سنة رسولالله چگونه میشود که مع ذلک خود، این سنت را به عمل نیاورده باشند و شاید عدم اظهار آن از تقیه است». (سؤال و جواب ج 2 ص 275 ش 1170).
کانال بازنگری
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۴/۱۸
@baznegari
.
.
Telegram
کانال بازنگری
بازنگری
کانال رسمی امیر ترکاشوند
نویسندۀ کتب:
• حجاب شرعی در عصر پیامبر:
T.me/baznegari/4
• نسخ سنگسار توسط اسلام:
T.me/baznegari/6
و گردآورندهٔ کتاب
• رجمِ سنگسار:
T.me/baznegari/314
• فهرست موضوعیِ یادداشتهای کانال:
T.me/baznegari/1162
.
کانال رسمی امیر ترکاشوند
نویسندۀ کتب:
• حجاب شرعی در عصر پیامبر:
T.me/baznegari/4
• نسخ سنگسار توسط اسلام:
T.me/baznegari/6
و گردآورندهٔ کتاب
• رجمِ سنگسار:
T.me/baznegari/314
• فهرست موضوعیِ یادداشتهای کانال:
T.me/baznegari/1162
.
رقص و آواز دینی ؛ سماع مریمِ نبی
@baznegari
«🔸انبیا غالباً شاعر، و اغلب ایشان آلات موسیقی مینواختند ۸۷۴
🔸موسی پس از عبور از دریای قلزم سرود انشاد نموده از برای بنیاسرائیل همی خواند و مریم خواهر او با رقص و نواختن موزیک وی را جواب میداد ۸۴۵
🔸انبیای عهد عتیق نیز طالب معاونان لایقه موسیقی در عبادات خود بودهاند ۸۴۵
🔸رقص ... گاهی از اوقات از جمله شعایر دینیّه بود و فعل مرقوم با صدای اسباب طرب و دایره به انجام میرسید چنانکه داود هنگامی که تابوت خداوند را به شهر خود میبرد در حضور خداوند رقص نمود ۴۱۹».
(قاموس کتاب مقدس، ترجمه و تألیف مستر هاکس، صفحات یادشده).
موسی و هارون را همه میشناسند. این دو، خواهری داشتند به نام مریم؛ هر سه فرد یادشده "پیامبر" و جزو انبیا بودند. مریم خواهر بزرگِ موسی است و همو بود که با مادرش دل به دریا زدند و موسای نوزاد را در سبد نهاده و روی آبِ روان رها کردند تا در مسیر، نصیب همسر فرعون شود و در آن هنگام مریم که سبد را دورادور دنبال میکرد نزد یابنده رفت و به وی توضیح داد که دایهای میشناسد که میتواند به نوزادِ از آبگرفتهاش شیر دهد و با این ترفند موسی در امن و امان به دامان مادر بازگشت.
هنگامی که حضرت موسی قوم خود را به سلامت از دریا عبور داد، سرود رهایی خواند و خواهرش مریمِ نبی نیز به دستافشانی پرداخت و هارمونی انبیا تکمیل گشت: «سرود رهایی. آنگاه موسی و بنیاسرائیل این سرود را برای خداوند سراییده، گفتند که ...؛ و مریمِ نبیّه، خواهر هارون، دف را به دست خود گرفته و همۀ زنان از عقب وی دفها گرفته، رقصکنان بیرون آمدند پس مریم در جواب ایشان گفت: خداوند را بسرایید زیرا که با جلال مظفر شده است، اسب و سوارش را به دریا انداخت» (سِفر خروج باب ۱۵).
کانال بازنگری
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۴/۱۹
T.me/baznegari/326
.
@baznegari
«🔸انبیا غالباً شاعر، و اغلب ایشان آلات موسیقی مینواختند ۸۷۴
🔸موسی پس از عبور از دریای قلزم سرود انشاد نموده از برای بنیاسرائیل همی خواند و مریم خواهر او با رقص و نواختن موزیک وی را جواب میداد ۸۴۵
🔸انبیای عهد عتیق نیز طالب معاونان لایقه موسیقی در عبادات خود بودهاند ۸۴۵
🔸رقص ... گاهی از اوقات از جمله شعایر دینیّه بود و فعل مرقوم با صدای اسباب طرب و دایره به انجام میرسید چنانکه داود هنگامی که تابوت خداوند را به شهر خود میبرد در حضور خداوند رقص نمود ۴۱۹».
(قاموس کتاب مقدس، ترجمه و تألیف مستر هاکس، صفحات یادشده).
موسی و هارون را همه میشناسند. این دو، خواهری داشتند به نام مریم؛ هر سه فرد یادشده "پیامبر" و جزو انبیا بودند. مریم خواهر بزرگِ موسی است و همو بود که با مادرش دل به دریا زدند و موسای نوزاد را در سبد نهاده و روی آبِ روان رها کردند تا در مسیر، نصیب همسر فرعون شود و در آن هنگام مریم که سبد را دورادور دنبال میکرد نزد یابنده رفت و به وی توضیح داد که دایهای میشناسد که میتواند به نوزادِ از آبگرفتهاش شیر دهد و با این ترفند موسی در امن و امان به دامان مادر بازگشت.
هنگامی که حضرت موسی قوم خود را به سلامت از دریا عبور داد، سرود رهایی خواند و خواهرش مریمِ نبی نیز به دستافشانی پرداخت و هارمونی انبیا تکمیل گشت: «سرود رهایی. آنگاه موسی و بنیاسرائیل این سرود را برای خداوند سراییده، گفتند که ...؛ و مریمِ نبیّه، خواهر هارون، دف را به دست خود گرفته و همۀ زنان از عقب وی دفها گرفته، رقصکنان بیرون آمدند پس مریم در جواب ایشان گفت: خداوند را بسرایید زیرا که با جلال مظفر شده است، اسب و سوارش را به دریا انداخت» (سِفر خروج باب ۱۵).
کانال بازنگری
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۴/۱۹
T.me/baznegari/326
.
Telegram
کانال بازنگری
رقص و آواز دینی ؛ سماع مریمِ نبی
@baznegari
«🔸انبیا غالباً شاعر، و اغلب ایشان آلات موسیقی مینواختند ۸۷۴
🔸موسی پس از عبور از دریای قلزم سرود انشاد نموده از برای بنیاسرائیل همی خواند و مریم خواهر او با رقص و نواختن موزیک وی را جواب میداد ۸۴۵
🔸انبیای عهد…
@baznegari
«🔸انبیا غالباً شاعر، و اغلب ایشان آلات موسیقی مینواختند ۸۷۴
🔸موسی پس از عبور از دریای قلزم سرود انشاد نموده از برای بنیاسرائیل همی خواند و مریم خواهر او با رقص و نواختن موزیک وی را جواب میداد ۸۴۵
🔸انبیای عهد…
استمداد زنی خواننده از پیامبر گرامی
(مساعدۀ حضرت به خوانندۀ بیکار برای گذار از دوران رکودِ مجالس خوانندگی)
@baznegari
«زنی به نام ساره كه كنيز ابوعمرو یکی از مهرههای استبداد حاكم بر مكه بود، دو سال پس از پيكار بدر و كشتهشدنِ سران شرک و بيداد، به مدينه آمد و به حضور پيامبر گرامي شرفياب گرديد.
پيامبر از او پرسيد كه : آيا نور ايمان و اسلام بر دل او تابيده است و از پیِ آن هجرت نموده است؟
او پاسخ داد: نه!
پرسيد: آيا به هجرت دست يازيده است تا نيک بينديشد و حق را بيابد؟
گفت: نه!
پيامبر پرسيد: پس چرا به مدينه آمده است؟
آن زن گفت : هان ای محمد! شما ركن اصلی و اساسی قبيلۀ من هستيد و سالار و بزرگِ من و همۀ فاميل و بستگان!؛ با آمدن شما سيادت و بزرگي از ما رخت بر بسته و اينک سخت نيازمند و بينوا هستم و آمدهام تا شما به من مهری ورزيد و مالی ببخشيد و لباس و مركبی مناسب به من دهيد تا بپوشم و سوار شوم و فقر و گرفتاری را از خود دور سازم .
از آن جایی كه اين زن خواننده و نوازنده بود و در مكه برای نسل جوان میخواند و درآمد سرشاری در روزگار خود داشت،
پيامبر پرسيد: پس جوانان مكه كه برايشان میخواندی چه شدهاند؟
او گفت: حقيقت اين است كه پس از جنگ بدر و كشته شدنِ سران شرک و استبداد، ديگر نه از آن محفلها و نشستها برای خواندن چندان خبری است و نه كسی به سراغ من برای خواندن میآيد.
پيامبرِ مهر و مدارا رو به ياران و فرزندان عبدالمطلب كرد و فرمود: برای او لباس و مركب و هزينه سفر فراهم آوريد و اگر میخواهد به خانه و شهر و ديار خويش برگردد، وسيلۀ رفتنِ او را آماده سازيد! و اين رويداد درست در شرايطی بود كه پيامبر و مردم باايمان براي فتح مكه و حركت به سوی آن شهر آماده میشدند.
به هر حال ساره پس از دريافت مركب و لباس و هزينه زندگی از ياران و بستگان پيامبر، آماده حركت به سوی مكه شد»
(ترجمۀ تفسیر مجمعالبیان ج ۱۴ ص ۷۲۷).
متن اصلی:
«... أن سارة مولاة أبی عمرو بن صیفی بن هشام أتت رسولالله من مکة الی المدینة بعد بدر بسنتین
فقال لها رسولالله: أمسلمة جئت؟
قالت: لا
قال: أمهاجرة جئت؟
قالت: لا
قال: فما جاء بك؟
قالت: كنتم الأصل والعشيرة والموالي، وقد ذهب مواليّ واحتجت حاجة شديدة فقدمت عليكم لتعطوني وتكسوني وتحملوني!
قال: فأين أنت من شبان [شباب] مكة ، وكانت مغنية نائحة
قالت: ما طلب مني بعد وقعة بدر.
فحث رسولالله عليها بني عبد المطلب ، فكسوها ، وحملوها ، وأعطوها نفقة ...»
(مجمعالبيان ج ۹ ص ۴۴۶-۴۴۵ ذیل آیات نخست سورۀ ممتحنه)
🔸شما خوانندۀ گرامی چه نتایجی از دیدار عادیِ خوانندۀ زن با شخص اولِ عالَم اسلام میگیرید؟ شاید لازم باشد در این دوران که من، تو، او و همگیِ ما مشغول مرور دوبارۀ آموزهها و نقد آموختههای موروثی هستیم، با دقت نتایج این نوع اخبار را استخراج و با احکام موروثی مقایسه کنیم!.
به برخی نتایج در انتهای این پُست اشاره شده:
telegram.me/mohamadrezahakimi/379
کانال بازنگری، امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۴/۱۹
https://t.me/baznegari/327
.
.
(مساعدۀ حضرت به خوانندۀ بیکار برای گذار از دوران رکودِ مجالس خوانندگی)
@baznegari
«زنی به نام ساره كه كنيز ابوعمرو یکی از مهرههای استبداد حاكم بر مكه بود، دو سال پس از پيكار بدر و كشتهشدنِ سران شرک و بيداد، به مدينه آمد و به حضور پيامبر گرامي شرفياب گرديد.
پيامبر از او پرسيد كه : آيا نور ايمان و اسلام بر دل او تابيده است و از پیِ آن هجرت نموده است؟
او پاسخ داد: نه!
پرسيد: آيا به هجرت دست يازيده است تا نيک بينديشد و حق را بيابد؟
گفت: نه!
پيامبر پرسيد: پس چرا به مدينه آمده است؟
آن زن گفت : هان ای محمد! شما ركن اصلی و اساسی قبيلۀ من هستيد و سالار و بزرگِ من و همۀ فاميل و بستگان!؛ با آمدن شما سيادت و بزرگي از ما رخت بر بسته و اينک سخت نيازمند و بينوا هستم و آمدهام تا شما به من مهری ورزيد و مالی ببخشيد و لباس و مركبی مناسب به من دهيد تا بپوشم و سوار شوم و فقر و گرفتاری را از خود دور سازم .
از آن جایی كه اين زن خواننده و نوازنده بود و در مكه برای نسل جوان میخواند و درآمد سرشاری در روزگار خود داشت،
پيامبر پرسيد: پس جوانان مكه كه برايشان میخواندی چه شدهاند؟
او گفت: حقيقت اين است كه پس از جنگ بدر و كشته شدنِ سران شرک و استبداد، ديگر نه از آن محفلها و نشستها برای خواندن چندان خبری است و نه كسی به سراغ من برای خواندن میآيد.
پيامبرِ مهر و مدارا رو به ياران و فرزندان عبدالمطلب كرد و فرمود: برای او لباس و مركب و هزينه سفر فراهم آوريد و اگر میخواهد به خانه و شهر و ديار خويش برگردد، وسيلۀ رفتنِ او را آماده سازيد! و اين رويداد درست در شرايطی بود كه پيامبر و مردم باايمان براي فتح مكه و حركت به سوی آن شهر آماده میشدند.
به هر حال ساره پس از دريافت مركب و لباس و هزينه زندگی از ياران و بستگان پيامبر، آماده حركت به سوی مكه شد»
(ترجمۀ تفسیر مجمعالبیان ج ۱۴ ص ۷۲۷).
متن اصلی:
«... أن سارة مولاة أبی عمرو بن صیفی بن هشام أتت رسولالله من مکة الی المدینة بعد بدر بسنتین
فقال لها رسولالله: أمسلمة جئت؟
قالت: لا
قال: أمهاجرة جئت؟
قالت: لا
قال: فما جاء بك؟
قالت: كنتم الأصل والعشيرة والموالي، وقد ذهب مواليّ واحتجت حاجة شديدة فقدمت عليكم لتعطوني وتكسوني وتحملوني!
قال: فأين أنت من شبان [شباب] مكة ، وكانت مغنية نائحة
قالت: ما طلب مني بعد وقعة بدر.
فحث رسولالله عليها بني عبد المطلب ، فكسوها ، وحملوها ، وأعطوها نفقة ...»
(مجمعالبيان ج ۹ ص ۴۴۶-۴۴۵ ذیل آیات نخست سورۀ ممتحنه)
🔸شما خوانندۀ گرامی چه نتایجی از دیدار عادیِ خوانندۀ زن با شخص اولِ عالَم اسلام میگیرید؟ شاید لازم باشد در این دوران که من، تو، او و همگیِ ما مشغول مرور دوبارۀ آموزهها و نقد آموختههای موروثی هستیم، با دقت نتایج این نوع اخبار را استخراج و با احکام موروثی مقایسه کنیم!.
به برخی نتایج در انتهای این پُست اشاره شده:
telegram.me/mohamadrezahakimi/379
کانال بازنگری، امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۴/۱۹
https://t.me/baznegari/327
.
.
Telegram
کانال بازنگری
استمداد زنی خواننده از پیامبر گرامی
(مساعدۀ حضرت به خوانندۀ بیکار برای گذار از دوران رکودِ مجالس خوانندگی)
@baznegari
«زنی به نام ساره كه كنيز ابوعمرو یکی از مهرههای استبداد حاكم بر مكه بود، دو سال پس از پيكار بدر و كشتهشدنِ سران شرک و بيداد، به مدينه…
(مساعدۀ حضرت به خوانندۀ بیکار برای گذار از دوران رکودِ مجالس خوانندگی)
@baznegari
«زنی به نام ساره كه كنيز ابوعمرو یکی از مهرههای استبداد حاكم بر مكه بود، دو سال پس از پيكار بدر و كشتهشدنِ سران شرک و بيداد، به مدينه…
لباس آستین کوتاهِ زنان؟
telegram.me/irannewspaper/144953
در خبرها آمده که حراستِ یکی از شهرداریهای کشور، طیّ ابلاغیۀ رسمی، به رانندگان آژانس اخطار کرده که چنانچه در محلّ کار خود از لباس آستین کوتاه (که آن را مغایر شئونات اسلامی دانسته) استفاده نمایند از فعالیّتشان جلوگیری شده و اخراج خواهند شد. این در حالی است که امام جعفر صادق در یکی از دو روایتی که از وی در تفسیر آیۀ "ولا یبدین زینتهنّ إلا ما ظهر منها" که مربوط به مواضع جایز الکشفِ زنان! است وارد شده، پوشش ذراعان یعنی ساعد را لازم ندانسته و در واقع لباس آستین کوتاه را، حتّی برای زنان نیز روا میشمارد:
روایت اول- عن أبیعبدالله فی قوله جلّ ثناؤه "الا ما ظهر منها" قال: الوجه والذراعان (مستدرک الوسائل ش 16701 ، حجاب شرعی در عصر پیامبر ص 681).
روایت دوم- سمعت جعفر وقد سئل عما تظهر المرأة من زینتها؟ قال: الوجه والکفین (وسائل الشیعه ش 25429 ، حجاب شرعی در عصر پیامبر ص 681).
کانال بازنگری،
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۴/۲٦
telegram.me/baznegari/329
تصویر ابلاغیۀ مربوط به حراستِ یکی از شهرداریها:
telegram.me/irannewspaper/144953
telegram.me/irannewspaper/144953
در خبرها آمده که حراستِ یکی از شهرداریهای کشور، طیّ ابلاغیۀ رسمی، به رانندگان آژانس اخطار کرده که چنانچه در محلّ کار خود از لباس آستین کوتاه (که آن را مغایر شئونات اسلامی دانسته) استفاده نمایند از فعالیّتشان جلوگیری شده و اخراج خواهند شد. این در حالی است که امام جعفر صادق در یکی از دو روایتی که از وی در تفسیر آیۀ "ولا یبدین زینتهنّ إلا ما ظهر منها" که مربوط به مواضع جایز الکشفِ زنان! است وارد شده، پوشش ذراعان یعنی ساعد را لازم ندانسته و در واقع لباس آستین کوتاه را، حتّی برای زنان نیز روا میشمارد:
روایت اول- عن أبیعبدالله فی قوله جلّ ثناؤه "الا ما ظهر منها" قال: الوجه والذراعان (مستدرک الوسائل ش 16701 ، حجاب شرعی در عصر پیامبر ص 681).
روایت دوم- سمعت جعفر وقد سئل عما تظهر المرأة من زینتها؟ قال: الوجه والکفین (وسائل الشیعه ش 25429 ، حجاب شرعی در عصر پیامبر ص 681).
کانال بازنگری،
امیر ترکاشوند، ۱۳۹۷/۴/۲٦
telegram.me/baznegari/329
تصویر ابلاغیۀ مربوط به حراستِ یکی از شهرداریها:
telegram.me/irannewspaper/144953
Telegram
روزنامه ایران
🔸تصویر بخشنامهای که به موجب آن پوشیدن لباس آستین کوتاه برای رانندگان تاکسی قزوین ممنوع شد!/ خبرآنلاین
@Irannewspaper
@Irannewspaper